„Sehet, ich habe Euch gegeben alle Pflanzen, die Samen tragen, auf der ganzen Erde. Und alle Bäume mit Früchten, die Samen tragen, zu Eurer Speise.“

Heißt es im ersten Buch Mose, erstes Kapitel. Fleischliche Kost haben Adam und Eva nicht gekannt. Die Geschichte vom ursprünglichen Garten Eden beschreibt das Ideal einer friedlichen Welt.

Berger: „Ja. Das ist die urchristliche oder auch urjüdische Vision. Dass am Anfang unter den Lebewesen kein Streit, kein Kampf, kein Töten und Sterben war. Und das spätere Kämpfen, Töten, Sterben, Fressen und Gefressenwerden, das kommt erst nach dem so genannten Sündenfall.“

 
 
معاویه کی بود ؟
( اسناد غیر اسلامی در رابطه با معاویه )
 
در یک سنگ نبشته نام ” maauïa “به زبان آرامی دیده می شود و نه به عربی “معاویه”

وحنا بن فنکی ( john bar Penkaye ) ، کشیش نستوری قرن 7 ، اشاره می کند که با به قدرت رسیدن معاویه صلحی برقرار شد که ما قبل از او نشنیده و ندیده بودیم:

henceforth, since Muawyah came to power, this peace has been current in the wor, the like of which neither we nor our fathers nor our fathers‘ fathers have ever heard or seen 

اسلام شناس آمریکایی رابرت هویلند اشاره می کند: ” معاویه در قبال شهروندان تحت فرمانروایی خود سیاست آزادی خواهانه ای به پیش گرفته بود – “ او اجازه به هر فردی داده بود آنطور که خود می خواهد زندگی کند “ – چنانکه گزارشگران آن دوره خبر داده اند

Muawiya followed a laissez-faire policy toward the conquered peoples – “ he allowed everyone to live as they wanted“- as one contemporary noted 

و کشیش بیزانسی قرن 7 ، سبئوس، نیز به صلح در زمان فرمانروایی معاویه اشاره می کند:

خیلی خون در ارتش اسماعیلی ریخته شد، افراد زیادی کشته شدند و آنها هم دیگر را کشتند. آنها نتوانستند شمشیر را کنار بگذارند ، زندانی نشوند و جنگ در زمین و دریا نکنند تا اینکه معاویه قدرتمند شد و توانست صلح برقرار کنند

Much blood flowed in the Ishmaelite army, through the massacre of great numbers, because the sad work of war compelled them to kill each other. And they had no respite from the sword, captivity, violent combat on land and sea, until Muawiyah became powerful and overcame them all. When he had submitted them to himself, he ruled over all the possessions of the children of Ishmael, and made peace with them all 

تاریخ شناس دانشگاه یوتا Peter von Sivers ( آمریکا ) اشاره می کند : بعد از خاتمه درگیری بین عرب های شرق و غرب معاویه حدود سال 650 پادشاه اعراب سوریه عراق، ایران و مصر می شود، معاویه خود را یک پادشاه مسیحی می دانست.

What can definitely be concluded is that after an internal conflict between western and eastern Arabs around 650 Muawiya emerged as king of the free Arab lands of Syria and Iraq, as well as of the conquered lands of Iran and Agypt, Muawiya considered himself a Christian king

پاتریشا کرون ادامه می دهد: “ سوال دوم مربوط می شود به رابطه امویان، بخصوص سفیان با مسحیت. پیش گوی های پیامبرانه (apocalypses ) سنی به یک نتیجه ای نرسید که سفیان (Sufyani ) مسیحی بودند ، اما شیعیان ادعا کردند که سفیان با یک صلیب بر گردن از بیزانس آمدند و یا هنگام اقامت (پناهندگی ) در بیزانس دین مسیحیت را قبول کردند و مسیحی شدند. شاید این یک نوع برتاختن شیعه به سلسله سفیان بود و شاید هم خاطره شیعیان از رابطه خانواده معاویه با مسیحیان بود:
 
The second question deals with connection of the Umayyads, and especially of the Sufyani, to Christanity. In Sunni apocalypses one could never come to the conclusion that the Sufyani is a Christian, but that does not necessarily mean that it is not an authentic part of the cycle as a whole. In Shia material the Sufyani is a Christian who comes from Byzantium with a cross around his neck; at another point, Umayyads who request asylum in the Byzantine Empire convert to Christianty ( though it is not done with any great enthusiansm). It could be that this is just one more attack to be laid at the door of the hated Umayyad dynasty, or it could be that it represents a genuine recollection of the connection between Muawiya and his family and Christianity

 همسر معاویه با نام ‘ميسون بنت بحدل’ مسیحی بود و تاریخ نویس اسرائیلی  مشه شارون شک دارد که او بعد از ازدواج با معاوثه وذهب اسلام را قبول کرده باشد

The Kalb and the family of Bahdal had been Christians at the time of the conquests and it is not known if Maysun remained Christian following her marriage to Mu’awiya. The historian Moshe Sharon holds that it was “doubtful she converted to Islam
 
همچنین از معاویه یک سنگ نبشته از سال 663 با علامت صلیب در حمام شهر قدیمی یونانی   ( ”ام قیس” در اردن ) پیدا شده است
 
 
 
[11:57, 6.11.2019] massoud: ” کَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ (سوره 44، آیه 54 )
اینچنین ، و آنها را به حور عین تزویج می کنیم، یا:
[ آری سرانجام کار پرهیزکاران ] چنین است ، و حور العین را به همسری آنان درآوریم
حال کریستف لوکزنبرگ، زبان شناس آلمانی – لبنانی، معتقد است که مترجمان این سوره از زبان سوری – آرامی ( زبان اصلی قران ) به عربی دو نقطه به وآژه اصلی “روحنا هم ” اضافه کردند و از “روحنا هم” زوجناهم ساختند. “روحناهم” به معنی استراحت کردن است و “زوجناهم” معنی ازدواج می دهد. در دانشنامه اسلام به واژه حور (در سوره بِحُورٍ ) اشاره شده که حور جمع حورا است و احوار معنی سفید می دهد و نه حوری. ترجمه سوره 44 ، آیه 54، به نقل از لوکزنبرگ چنین است:

[12:01, 6.11.2019] massoud: .بگذاریم آنها زیر بوته های انگورهای سفید استراحت کنن” و نه ” انها با حوریان ازدواج کنند”. شهیدان قربانی غلط مترجمان شدند که فکر می کردند در بهشت حوریان منتظر آنها هستند و نه انگور سفید. ( حوری به معنی مروارید سفید – انگور )
 
 
 

:اسناد غیر اسلامی که به علی اشاره کردند

رویدادنامه مارونی (Maronite Chronicles ) که به زبان سوری است از اتقاقات زمان معاویه ( نیمه دوم قرن 7 ) خبر می دهد. این رویدادنامه به طور قطعه، ناتمام (fragmentary ) است و به علی و جنگ او با معاویه اشاره می کند. اما به نقل از این رویدادنامه این جنگ در حیره بوده و نه در کوفه.

Andrew Palmer: the Seventh Century in the west- syrian Chornicles, 1993, P. 30

مذهب شناس آلمانی “کارل هاینس اولیگ” یادآوری می کند که کلیسا مارونی نخست در اواخر قرن 8 شکل گرفت و به همین علت نیز این رویدادنامه در قرن 9 نوشته شده و نه در قرن 7. در قرن 9 تاریح نویسان سنتی عرب و ایرانی اشاره به جنگ علی و معاویه کرده بودند و نویسنده رویدادنامه مارونی از این اخبار با اطلاع بود.

ابوتراب
در زندگینامه ماکسیموس کنفسور( 580 – 662) آمده که ” ماکسیموس کنفسور ،زمانی که معاویه یک قرارداد صلح با کنستانتین می بندد، به کُنستانتینوپل می رود ، معاویه در جنگ با ابوتراب ، حاکم حیرتا (حیره ؟)، در صفین پیروز می شود”

Sebastian Brock, Syriac Perspectives on Late Antiquity, 2001, P. 319

ابوتُراب به معنای شخص خاک آلود، از لقب‌های امام علی (ع) که از سوی پیامبر اکرم (ص) درباره او به کار برده است ” ( http://fa.wikishia.net/…/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%…)
 زندگینامه محمد از ابن هشام اشاره می کند ؟: موقعی که علی با فاطمه دعوا داشت به موهای خود خاک می پاشید.

تئوفان (Théophane) یا تئوفانس ( 750- 818 )، تاریخ نگار و کشیش بیزانسی از علی خبر می دهد: ” بعد از کشته شدن عثمان ، بعد از 10 سال حکمفرمایی، دودستگی بین اعراب پیش آمد: بیابان نشینان طرفدار علی بودند و شهروندان مصر و سوریه از معاویه پشتیبانی می کردند. معاویه 24 سال حکومت کرد.”
تئوفانس اشاره ای به خلافت علی نمی کند.

ln this year Outhman, the leader of the Arabs, was assassinated by the inhabitants of Ethribos after he had been emir ten years. now discord prevailed among the Arabs: for those who dwelt in the desert wanted Ali, the nephew of Ali, Mouamed’s son-in-law, whereas those who were in Syria and Egypt wanted Mauias. The latter prevailed and ruled twenty-four years.

همچنین تئوفانس از جنگ علی با معاویه خبر می دهد:
معاویه علیه علی لشگر کشید . جنگ در نزدیکی رودخانه دجله اتفاق افتاد و سربازان معاویه آب را بر روی ارتش علی بستند و سربازان علی به علت تشنگی فرار کردند. معاویه به آسانی بر علی پیروز شد.

In this year Mauias took up arms against Ali. The two of them met in the area of Barbalissos at Kaisarion near the Euphrates; and the men of Mauias, gaining the upper hand, captured the water [supply], while Ali’s men were reduced to thirst and were deserting. Mauias did not wish to give battle and obtained victory without any toil

( The Chronicle of Theophanes Confessor, transl. with introd. and commentary by Cyril Mango،1997, P. 483)

تاریخ نویس ارمنی آخر قرن 8 ” Lewond ” خبر از نامه ای می دهد که پادشاه بیزانس” Leon III” ( 717 تا 741 ) به عمر دوم (717 تا 720 ) نوشته. در این نامه آمده که قران (P’ourkan ) را عمر، ابوتراب ( علی ) و سلمان پارسی جمع آوری کردند:

It was ‘Umar, Abu Turab and Salman the Persian who composed that (“your P’ourkan”), even though the rumour has got around among you that God sent it down from the heavens …. As for your [Book], you have already given us examples of such falsifications and one knows among others of a certain I:Jajjaj, named by you as governor of Persia, who had men gather your ancient books, which he replaced by others composed by himself according to his taste and which he disseminated everywhere in your na-tion, because it was easier by far to undertake such a task among a people speaking a single language. From this de-struction, nevertheless, there escaped a few of the works. of Abu Turab, for I:Jajjaj could not make them disappear completely.

Lewond: History of Ghevond, The Eminent Vardapet of the Armenians (VIII Century), Übersetzung aus dem Armenischen ins Englische von Fr. Zaven Arzoumanian, Burbank 2007

علی برادر محمد در پاپیروس دانشگاه هایدلبرگ (  آلمان)
” علی برخاست و مردان را به جلو راند تا به میدان جنگ رسیدند و صف آرایی کردند. بعد ( الحرث ) آمد و سوال کرد: مردان، پیش شما شخصی به نام محمد هست. آنها جواب دادند پیش ما بردار محمد هست. الحرث ادامه داد: او علیه من باید بجنگد و کس دیگری نباید کشته شود”.

پاپیروس هایدلبرگ

ابن هشام نیر در کتاب “سیره محمد” اشاره کرد که علی برادر محمد بود:” او ( پیغمبر) دست محمد را گرفت و گفت این برادر من است

” He himself took Ali by the hand and said, “This is my brother. So God’s apostle, the lord of the sent ones and leader of the God-fearing, apostle of the Lord of the worlds, the peerless and unequalled, and Ali b. abu Talib became brothers “

( A. Guillaume, The life of Muhammad. 344)

 ابراهيم بن داود، تاریخ نویس یهودی قرن 12، در کتاب خود ( Sefer Ha – Qabbalah ) از فروپاشی امپراتوری ایران خبر می دهد ، از علی ابوطالب، پادشاه اعراب، که به بابل آمد، بعد از آنکه اعراب این سرزمین ها را به تصرف خود درآوردند ( در زمان عمر بن خطاب، پادشاه اعراب، این سرزمین ها تصرف شدند  و دختر یزدگرد زندانی شد. عمر دختر یزدگرد را به رهبر یهودیان بستانی داد. بستانی با دختر یزدگرد ازدواج کرد. دختر یزدگرد دین یهودیت را قبول می کند. محمد پادشاه اعراب ابراز ادعا می کند)

Abraham ibn Daud, Sefer ha-qabbalah ، Oxford, 2005, P. 44 – 45

—————————————————-

 

:اسناد غیر اسلامی که به علی اشاره کردند

رویدادنامه مارونی (Maronite Chronicles ) که به زبان سوری است از اتقاقات زمان معاویه ( نیمه دوم قرن 7 ) خبر می دهد. این رویدادنامه به طور قطعه، ناتمام (fragmentary ) است و به علی و جنگ او با معاویه اشاره می کند. اما به نقل از این رویدادنامه این جنگ در حیره بوده و نه در کوفه.

Andrew Palmer: the Seventh Century in the west- syrian Chornicles, 1993, P. 30

مذهب شناس آلمانی “کارل هاینس اولیگ” یادآوری می کند که کلیسا مارونی نخست در اواخر قرن 8 شکل گرفت و به همین علت نیز این رویدادنامه در قرن 9 نوشته شده و نه در قرن 7. در قرن 9 تاریح نویسان سنتی عرب و ایرانی اشاره به جنگ علی و معاویه کرده بودند و نویسنده رویدادنامه مارونی از این اخبار با اطلاع بود.

ابوتراب
در زندگینامه ماکسیموس کنفسور( 580 – 662) آمده که ” ماکسیموس کنفسور ،زمانی که معاویه یک قرارداد صلح با کنستانتین می بندد، به کُنستانتینوپل می رود ، معاویه در جنگ با ابوتراب ، حاکم حیرتا (حیره ؟)، در صفین پیروز می شود”

Sebastian Brock, Syriac Perspectives on Late Antiquity, 2001, P. 319

ابوتُراب به معنای شخص خاک آلود، از لقب‌های امام علی (ع) که از سوی پیامبر اکرم (ص) درباره او به کار برده است ” ( http://fa.wikishia.net/…/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%…)
 زندگینامه محمد از ابن هشام اشاره می کند ؟: موقعی که علی با فاطمه دعوا داشت به موهای خود خاک می پاشید.

تئوفان (Théophane) یا تئوفانس ( 750- 818 )، تاریخ نگار و کشیش بیزانسی از علی خبر می دهد: ” بعد از کشته شدن عثمان ، بعد از 10 سال حکمفرمایی، دودستگی بین اعراب پیش آمد: بیابان نشینان طرفدار علی بودند و شهروندان مصر و سوریه از معاویه پشتیبانی می کردند. معاویه 24 سال حکومت کرد.”
تئوفانس اشاره ای به خلافت علی نمی کند.

ln this year Outhman, the leader of the Arabs, was assassinated by the inhabitants of Ethribos after he had been emir ten years. now discord prevailed among the Arabs: for those who dwelt in the desert wanted Ali, the nephew of Ali, Mouamed’s son-in-law, whereas those who were in Syria and Egypt wanted Mauias. The latter prevailed and ruled twenty-four years.

همچنین تئوفانس از جنگ علی با معاویه خبر می دهد:
معاویه علیه علی لشگر کشید . جنگ در نزدیکی رودخانه دجله اتفاق افتاد و سربازان معاویه آب را بر روی ارتش علی بستند و سربازان علی به علت تشنگی فرار کردند. معاویه به آسانی بر علی پیروز شد.

In this year Mauias took up arms against Ali. The two of them met in the area of Barbalissos at Kaisarion near the Euphrates; and the men of Mauias, gaining the upper hand, captured the water [supply], while Ali’s men were reduced to thirst and were deserting. Mauias did not wish to give battle and obtained victory without any toil

( The Chronicle of Theophanes Confessor, transl. with introd. and commentary by Cyril Mango،1997, P. 483)

تاریخ نویس ارمنی آخر قرن 8 ” Lewond ” خبر از نامه ای می دهد که پادشاه بیزانس” Leon III” ( 717 تا 741 ) به عمر دوم (717 تا 720 ) نوشته. در این نامه آمده که قران (P’ourkan ) را عمر، ابوتراب ( علی ) و سلمان پارسی جمع آوری کردند:

It was ‘Umar, Abu Turab and Salman the Persian who composed that (“your P’ourkan”), even though the rumour has got around among you that God sent it down from the heavens …. As for your [Book], you have already given us examples of such falsifications and one knows among others of a certain I:Jajjaj, named by you as governor of Persia, who had men gather your ancient books, which he replaced by others composed by himself according to his taste and which he disseminated everywhere in your na-tion, because it was easier by far to undertake such a task among a people speaking a single language. From this de-struction, nevertheless, there escaped a few of the works. of Abu Turab, for I:Jajjaj could not make them disappear completely.

Lewond: History of Ghevond, The Eminent Vardapet of the Armenians (VIII Century), Übersetzung aus dem Armenischen ins Englische von Fr. Zaven Arzoumanian, Burbank 2007

علی برادر محمد در پاپیروس دانشگاه هایدلبرگ (  آلمان)
” علی برخاست و مردان را به جلو راند تا به میدان جنگ رسیدند و صف آرایی کردند. بعد ( الحرث ) آمد و سوال کرد: مردان، پیش شما شخصی به نام محمد هست. آنها جواب دادند پیش ما بردار محمد هست. الحرث ادامه داد: او علیه من باید بجنگد و کس دیگری نباید کشته شود”.

پاپیروس هایدلبرگ

ابن هشام نیر در کتاب “سیره محمد” اشاره کرد که علی برادر محمد بود:” او ( پیغمبر) دست محمد را گرفت و گفت این برادر من است

” He himself took Ali by the hand and said, “This is my brother. So God’s apostle, the lord of the sent ones and leader of the God-fearing, apostle of the Lord of the worlds, the peerless and unequalled, and Ali b. abu Talib became brothers “

( A. Guillaume, The life of Muhammad. 344)

 ابراهيم بن داود، تاریخ نویس یهودی قرن 12، در کتاب خود ( Sefer Ha – Qabbalah ) از فروپاشی امپراتوری ایران خبر می دهد ، از علی ابوطالب، پادشاه اعراب، که به بابل آمد، بعد از آنکه اعراب این سرزمین ها را به تصرف خود درآوردند ( در زمان عمر بن خطاب، پادشاه اعراب، این سرزمین ها تصرف شدند  و دختر یزدگرد زندانی شد. عمر دختر یزدگرد را به رهبر یهودیان بستانی داد. بستانی با دختر یزدگرد ازدواج کرد. دختر یزدگرد دین یهودیت را قبول می کند. محمد پادشاه اعراب ابراز ادعا می کند)

Abraham ibn Daud, Sefer ha-qabbalah ، Oxford, 2005, P. 44 – 45

—————————————————-

1 – Raymond Dequin , Frühe ʿAlī -Vereh­rung und die Schöp­fung des abba­si­di­schen Welt­bilds. In: Markus Groß / Karl-Heinz Ohlig (Hg.) ,Die Entstehung einer Weltreligion II, 2012 )  

2 – Robert G. Hoyland, Seeing Islam as others saw it, 1997. P. 394

 
A comparison of the major sources provides a relatively clear picture of events. The siege of Caesarea was begun in July 634 by Amr b. al- As. The most detailed accound, by al-Baladhuri, relates that it was not a continuous siege, and the Arab forces were called away to fight in more pressing battles with the Byzantines. The siege was renewed in 639 under the command of Muawiyah and the city finally fell in October 640 or early in 641. According to al-baladhuri, the Arabs were assisted by a local Jew who led them into the city through a tunnel. This tunnel may have been the Roman aqueduct that entered the city from the north

کمی راجع به خودم (نویسنده)

        من در شهر مونستر ( آلمان ) زندگی می کنم و در دو رشته در دانشگاه تحصیل کردم. تحصیل اول من در رشته زمین شناسی در این شهر بود که با دریافت مدرک کارشناسی ارشد ( فوق لیسانس) به پایان رساندم. بعد در رشته جامعه شناسی ثبت نام کردم که بعد از به پایان رساندن کارشناسی ارشد نوشتن رساله دکترای خود را آغاز کردم. تز دکترای من بررسی واقع گرایی ادبی ( رئالیسم ادبی ) در آثار محمود دولت آبادی بود. من برای نوشتن این تز از تئوری رئالیسم فیلسوف مجاری گئورگ لوکاچ  استفاده کردم. زمینه فکری من در این رساله مشخص کردن توانایی دولت آبادی در نشان دادن واقعیت های جامعه ایران در آثار خود بود .حدود بیش از 10 سال است که مشغول مطالعه تاریخ انتقادی دو قرن اول اسلام هستم و در این رابطه یک سری مقاله در سایت خودم منتشر کردم.

 

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert