نمایان شدن وآژه „اسلام“ برای اولین بار

 
قدیمی ترین وآژه اسلام در سنگ نبشته های عبادتگاه قبه صخره (اروشلیم ) مشاهده می شود:
در یکی از سنگ نبشته های که به دستور خلیفه عبدالملک مروان ساخته شد ( 692 ) این عبارت به خط کوفی حکاری شده است – ( سوره 3:19):
“ در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس [بداند] كه خدا زودشمار است„.
 
سنگ نبشته عبادتگاه قبه صخره با وآژه اسلام
 
کریستف لوکزنبرگ ، زبان شناس آلمانی – لبنانی ، این جمله در گنبد صخره را این چنین ترجمه می کند:
“ حقیقت پیش خدا همخوانی با کتاب است.“، یعنی آن مذهبی اعتبار دارد که مطابق و هماهنگ با کتاب مقدس باشد. واژه اسلام اینجا به معنی همخوانی، یا هماهنگی است و نه دین اسلام. منظور عبدالملک مروان از این جمله در گنبد صخره انتقادی است به مسیحیان که گفتار آنها همخوانی با انجیل نمی کند.
دو باستان‌شناس اسرائیلی یهودا دی. نوو و جودیت کورن (Yehuda D. Nevo and Judith Koren) اشاره می کنند که در ادبیات بیزانس تا اوائل قرن 8 اسلام ناشناخته بود. نویسندگان سوری اسلام را به عنوان یک مذهب جدید دیرتر شناختند. باستان شناس انگلیسی و پژوهشگر زبان های سوری و آرامی سباستیان بروک ( Sebastian Brock) معتقد است که ما با Dionysios of Tellmahre (ديونيسيوس تلمحری ، 773 – 845) ، کشیش مسیحی ، از اسلام اطلاع پیدا کردیم. در حقیقت هیچ مدرک سوری ، یا یونانی قرن 7 اشاره ای به دین اسلام نکرده. دلایل زیادی بیان شدند که چرا در اسناد سوری و یونانی اسمی از دین اسلام برده نشده ، اما ساده ترین دلیل این است که مسیحیان قرن 7 اسلام را نمی شناختند
Byzantine literature displays no knowledge of Islamic teachings until the early 8th century
Syriac authors recognize Islam as a new religion only late in the day; as Brock points out, “ it was perhaps only with Dionysios of Tellmahre ( 773 – 845) ) that we really get a full awareness of Islam as a new religion. In fact not one early Syriac or Greek source describes the Arabs of the early 7th century as Muslim. Various reasons for this have been proposed ; none fits the case as well as the simple proposition that the 7th-century Christians did not discern Islam because it was not there to discern (1
 
اما به نقل از اسلام شناسان سنتی لشگر اسلام در نیمه اول قرن 7 بیشتر سرزمین های مسیحیان ( سوریه و فلسطین) را به تصرف خود درآورده بود و می بایست شهروندان مسیحی این مناطق از دین اسلام نام می بردند.
 
 
 
1 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren، Crossroads to Islam: The Origins of the Arab Religion and the Arab State, 2003
 
 
 
 

به قدرت رسیدن اعراب در سوریه و فلسطین

به نقل از دو باستان‌شناس اسرائیلی یهودا دی. نوو و جودیت کورن “ اعراب قدرت را در سرزمین های غربی بیزانس ( سوریه ، فلسطین و …) بدون جنگ (یرموک , … ) به دست گرفتند ، چون بیزانس تصمیم گرفته بود از خودش دفاع نکند و ارتش بیزانس مدت ها قبل از به قدرت رسیدن اعراب این مناطق را ترک کرده بود. هیچ حنگ بزرگی اتفاق نیفتاد، حداکثر درگیری اعراب با نیروهای محلی که تحت اداره نماینده (patrikios ) بیزانس بود روی داد“
 
The Arabs took over the eastern provinces of the Byzantine Empire without a struggle, because Bytantium had already decided not to defend them, and hat effectively withdrawn from the area long before the Arab takeover . There were no major battles ; at most, there were skirmishes with local troops called up by a local patrikios ( 1
 
نه فقط در جبهه غرب، بلکه در جبهه شرق ( ایران ) هم جنگی بین ایرانیان و اعراب ( قادسیه، نهاوند و
.. ) اتفاق نیفتاد، اینجا (در ایران ) نیز اعراب بدون جنگ به قدرت رسیدند
 
این دو باستان شناس ادامه می دهند : „اعراب زمان به دست گرفتن قدرت (در سوریه و فلسطین) بی دین بودند. مدت زمانی بعد بعضی از این اعراب و شاید تمام نخبگان عرب یک دین توحیدی یهودی – مسیحی را پذیرفتند. بعد از 100 تا 150 سال و تدریجی این دین یهودی – مسیحی به اسلام تبدیل شد. بعصی از اعراب در تمام مدت قرن 7 بی دین ماندند. سنت بی دینی اعراب در صحرای نگب تا نیمه دوم قرن 8، در دوران عباسیان، ادامه داشت. جاهلیتی که ادبیات اسلامی از ان نام برده این سنت بی دینی ( در نگب ) بود و نه در حجاز قرن 6“
 
The Arab were pagan at the time of the takeover. Soon afterwards some or all of the ruling elite adopted a very simple form of monotheism with Judaeo-Christian overtones. which gradually, over some 100-150 years, developed into Islam. Many Arabs, however, remained pagan throughout the 1st/7th century, and an active pagan Arab cult existed in the Negev desert until abolished in the second half of the 2nd/8th century by the Abbasids. This cult , and not that of the 6th-century Hijaz , provided the basis for the description of Jahili paganism extant in the Muslim  ( 2)
در هر حال، اعرابی که در سوریه ، فلسطین و … ( همچنین در ایران ) در نیمه اول قرن 7 به قدرت رسیدند مسلمان نبودند، حالا آیا این اعراب بی دین بودند یا نه پرسش دیگری است.
——————————-
 
1 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren ، Crossroads to Islam: The Origins of the Arab Religion and the Arab State, 2003
2 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren