شرق شناسی

 

 

     به خاطر بیآوریم که نخست استفاده از متد های علمی شرق شناسان غربی ( اروپایی و آمریکایی ) و در مرحله بعدی علاقه و کنجکاوی این محققان به شرق بود که با تحقیقات خود در رابطه با ایران  ( باستان شناسی، ایران شناسی، تاریخ شناسی، رمزگشایی خط میخی ) در قرن 19 و اوائل قرن 20 تاریخ ما را بازسازی کردند و ما را از گذشته باستان ( قبل از اسلام ) خود آگاه ساختند.

ما آگاهی تاریخی و شناخت هویت ایرانی خود را مدیون این پژوهشگران غربی هستیم. تاریخ شرق را غربی ها نوشتند. محقق مسیحی فلسطینی، ادوارد سعید، رشته شرق شناسی (1) را در بستر تئوری گفتمان ( discourse) قدرت فوکو قرار داد ( رابطه زبان، شیوه بیان و فرمانروایی – به عقیده فوکو زبان واقعیت را نشان نمی دهد، بلکه واقعیت را می آفریند ) و ادعا کرد که محققان این رشته با تحقیقات خود در باره شرق راه را برای تسلط امپریالیسم غرب بر کشور های شرق هموار کردند.* سعید اضافه می کند که شرق شناسان غربی یک تصویر منفی، تغییرناپذیر و کلیشه وار از اعراب و شرق ارائه داده اند که مغایرت دارد با واقعیت کشور های عربی. این شرق، با توجه به نظریه فوکو، ساخته شرق شناسان است. سعید همچنین شرق شناسان را به غرض ورزی به دین اسلام متهم می کند. با وجود اینکه سعید خود گفته است که از اسلام اطلاع زیادی ندارد از دین اسلام دفاع می کند. اما سعید با این همه دفاع از اسلام دین مسیحت را ترک نکرد و پیرو دین اسلام نشد. بیشتر شرق شناسان غربی، بر خلاف عقیده سعید، به شرق علاقه داشتند و به شرقی ها و اسلام احترام می گذاشتند. این محققان روش علمی متد تاریخ نویسی هرودت را انتخاب کرده اند. هرودت برای بررسی  رابطه ایران با یونان به واقعیت های تاریخی توجه می کرد، بی طرفانه و بدون در نظر گرفتن جهانبینی ( ایدئولوژی ) خود از ایران خبر می داد. هرودت، با وجود دشمنی بین ایرانیان و یونانیان، به مردم و فرهنگ ایران علاقه و سمپاتی داشت. بهمین علت تاریخ شناس دیگر یونانی ،Plutarch , هرودت را به دوستی با بربرها متهم کرد. سعید در تحقیقات کتاب شرق شناسی خود معیار های علمی را مورد توجه قرار نداده است و با  یک نگرش اخلاقی محققان غربی را نژادپرست خوانده است. سعید به شرق شناسان، به علت تسلط کامل این محققان به زبان های عربی، فارسی و ترکی و استفاده از متد های دقیق علمی، حسادت می ورزید ( نقل شده که سعید با زبان ادبی عربی آشنایی زیادی نداشت ). اما بندرت اسلام شناسان ایرانی ، یا عرب کوشش کرده اند زبان لاتین و یا یونانی یاد بگیرند و آثاری که به این زبان ها نوشته شده اند به فارسی و یا عربی ترجمه کنند. سعید در کتاب شرق شناسی خود ( ص. 204 ) انرژی روشنفکرانه  و اشتیاق محققاق شرق شناس به شناخت شرق را مورد انتقاد قرار داده است. یرای سعید این خصلت های علمی شرق شناسان غربی چیزی نبودند به جز رفتار تجاوزگرانه در قبال شرق ( all aggression). اولین کرسی عرب شناسی در دانشگاه های فرانسه در سال 1538 تاسیس گردید و فرانسویان به کشور های عربی (مصر ) در زمان ناپلئون ( 1798 ) حمله کردند. حمله ناپلئون به مصر با شکست مواجه شد و فرانسویان در سال 1801 مجبور شدند مصر را ترک کنند. بعد از 4 سال حکومت فرانسویان یک ترک عثمانی حاکم مصر گردید و این کشور و بخشی از کشور های دیگر عربی بیش از 100 سال مستعمره مسلمانان ترک و نه مسیحیان غربی بودند. نویسنده و برنده جایزه نوبل مصری ،Naguib Mahfouz, اشاره می کند که مدرنیته مصر مدیون ناپلئون است. در انگلستان در سال 1633 رشته عرب شناسی در دانشگاه ایجاد گردید و انگلیس ها در قرن 19 به کشور های عربی تجاوز کردند. بدین ترتیب فرانسه و انگلیس، به عقیده سعید، برای حمله به کشور های عربی از 200 سال قبل تدارک دیده بودند. این ادعای سعید که رشته شرق شناسی در غرب برای آماده کردن تسلط غرب بر شرق بوجود آمد دور از حقیقت است. سعید در کتاب خود اسمی از شرق شناسان آلمانی و روسی نبرده است و اشاره ای نیز به خدمت پژوهشگران این کشور ها برای شناخت فرهنگ شرق نیز نکرده است. نادیده گرفتن شرق شناسان آلمانی و روسی از طرف سعید به این علت است که آلمان و روسیه به علت نداشتن مستعمره در شرق نمی توانستند نظریه این محقق فلسطینی را تائید کنند که شرق شناسان غرب در خدمت سیاست امپریالیستی کشور های خود هستند. برای سعید کشورهای عربی مانند آکتورهای بی اراده ای هستند که نمی توانند سرنوشت خود را تعیین کنند و به همین علت نیز قربانی سیاست امپریالیستی غرب شده اند ( تئوری توطئه ). کشور های عربی مدت زمانی کوتاه مستعمره کشور های اروپایی بودند ( عراق 15 ، سوریه 21 سال و عربستان سعودی در هیچ زمانی مستعمره غرب نبود – در مقایسه: اسپانیا 781 سال مستعمره اعراب بود و ترک ها 381 سال بر یونان حکومت کردند ). سعید علت عقب ماندگی کشور های عربی را در غرب جستجو می کرد و نه در خود اعراب. کتاب شرق شناسی سعید نه فقط حس دشمنی و نفرت شرقی ها را علیه غرب برافروخت, بلکه این کتاب برای تبلیغات ضد غربی در خدمت بنیادگران اسلامی نیز قرار گرفت. کتاب سعید همچنین توانایی انتقاد از خود را نزد اعراب کاهش داد. ( مقصر دیگران هستند).

(1) -Edward W. Said, Orientalism. London etc.: Routledge & Kegan Paul. 1978

*- Withaut examining Orientalism as a discourse one cannot possibly understand the enormously systematic discipline by which European culture was able to manage- even produce- the Orient politically, sociologically, militarily, ideologically, scientifically, and imaginaltively during the post Enlightenment period.“ – Edward W. Said 

 

علی، مسیح اعراب

 
علی به معنی بلند مرتبه ( والا ) و لقب خدا در قران سوره 2، آیه 255 است: “ اوست والای بزرگ “وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ „.
قدیمی ترین سکه ( 745 ) که نام علی بر روی آن ضرب شده سکه ای است از مرو. بر روی سکه مرو این جمله مشاهده می شود: „پیروان علی از کرمان“ (1)

سکه الکرمانی بن علی

شبیه این سکه با نام علی از مرو سکه های دیگری نیز در خوزستان، رام هرمز، اصفهان، ری و استخر ضرب شده اند.
تاریخ- و اسلام شناسان به یک حکمران عرب با نام علی در مرو اشاره ای نکرده اند.
حالا این پرسش مطرح است که نام علی بر روی سکه مرو به کدام شخصیت تاریخی تعلق دارد. کرمانی ها در زمان ضرب سکه (سال 745 – دوران امویان ) علی، خلیفه جهارم، را نمی شناختند؛ چون نه سکه ای از خلفای راشدین پیدا شده بود و نه تاریخ طبری و اخبار نویسندگان عرب که به این چهار خلیفه اشاره کردند منتشر شده بودند. ( تاریخ طبری و نویسندگان عرب در دوره عباسیان منتشر شدند ) همچنین اسناد حکمرانان عرب هم از علی نام نبرده اند:
 
اسناد حکمرانان عرب
 
چندین سند به زبان های سوری و یونانی از سال های 705، 724 ، 775 و 818 در دست هستند که از حکمرانان عرب: از محمد، ابوبکر، عمر و عثمان، نام برده اند، اما به علی اشاره ای نکرده اند.
 
سند سال 705
 
„محمد در سال 932 اسکندر ( سال سلوکیان ) به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد. بعد از معاویه پسرش یزید به مدت 3 سال حاکم بود، بعد از یزید اعراب یک سال رهبر نداشتند و بعد عبدالملک 21 سال حکومت کرد. بعد از عبدالملک پسرش به قدرت رسید“ (2)
در این سند اسمی از علی برده نشده
 
سند سال 724
 
„اختلاف نظر بین آنها بود، سه ما قبل از اینکه محمد بیآید و محمد 10 سال حاکم بود، بعد ابوبکر 2 سال و 6 ماه، بعد عمر 10 سال و 3 ماه، عثمان 12 سال حکمفرمایی کرد، بعد 5 سال و 4 ماه اختلاف نظر بود و بعد معاویه 19 سال و 2 ماه خلافت کرد“
در این سند سال 724 از محمد، ابوبکر، عمر و معاویه نام برده شده (3)
 
سند سال 775
 
„در سال هاجریون، زمانی که آنها سوریه را تصرف کردند، در سال 933 اسکندر ( سال سلوکیان )،با این اسم ها به ترتیب :
محمد 10 سال، ابو بکر 1 سال ، عمر 12 سال، عثمان 12 سال، 5 سال بدون پادشاه، معاویه 20 سال، یزید پسرش 3 سال، 9 سال بدون پادشاه، مروان 9 ماه، عبدالملک 21 سال، ولید پسرش 9 سال“ (4 )
این سند که در سال 775 نوشته شده از ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه و … نام می برد.
سند سال 818
 
„(لیست شماره 26 حکمرانان ). این سند از سال 818 است و در دوران باسیل اول ( 867-886)، پادشاه بیزانس، همراه با چند سند دیگر جمع آوری شد. این سند اشاره می کند به پادشاهی پوران دخت، دختر خسرو دوم پرویز، به انتقال قدرت از ساسانیان به اعراب در سال 13 سلطنت هراکلیوس، به حکمرانی محمد (9 سال )، ابوبکر (3 سال )، عمر ( 12 سال)، عثمان (10 سال )، هرج و مرج آنارشی 4 سال و معاویه 19 سال“. ( 5)
این سند هم از علی نام نمی برد.
 
رویدادنامه „ﺩﻳﻮﻧﺴــﻴﻮﺱ ﺗــﻞ ﻣﺤــﺮﻩ“ ( ( Dionysius von Tell Mahreاز سال 775 به جنگ صفین اشاره می کند، اما این جنگ بین معاویه و عباس بود و نه بین معاویه و علی.
“ جنگ صفین بین معاویه و عباس اتفاق افتاد، خون زیادی از هر دو طرف ریخته شد. علیه عباس توطئه شد و او را کشتند. عباس در روز جمعه، هنگامی که برای نماز خواندن زانو زد، به قتل رسید. معاویه به تنهایی 21 سال حکومت کرد، به انضمام 5 سال جنگ داخلی“ ( 6)
در جمع آوری قران نیز، آنطور که اخبار سنی گزارش داده اند، فقط ابوبکر، عمر و عثمان شرکت داشتند.
 
سکه های مرو با نقش صلیب
 
ایران شناس آلمانی هاینس گابه ( Heinz Gaube) به سکه های از „سلم ابن زیاد“، حکمران عرب مرو ( 680 تا ( 684، با نقش صلیب اشاره می کند :
„به طور قطع ضرب نقش صلیب بر روی سکه های سلم بن زیاد از مرو یک اشتباه بوده و با توجه به ساکنان مسیحی این شهر و انزجار مسلمانان از مسیحیان می بایست علت ضرب این سکه ها بررسی شوند….. شاید سلم ابن زیاد برای حفظ فرمانروایی خود در مرو احتیاج به پشتیبانی مسیحیان این شهر که تعداد آنها زیاد هم بود را داشت و به همین علت نیز نقش صلیب را بر روی سکه های خود ضرب کرده است“. (7)
 
نقش صلیب بر روی سکه های امویان
 
سکه شناس فرانسوی ریکا گیزلن(Rika Gyselen) به سکه های با نقش صلیب از دوران امویان اشاره می کند. به عقیده اسلام شناسان سنتی ضرب نقش صلیب بر روی سکه های نشان تساهل و مدارا مسلمانان با مسیحیان بود. گیزلن هم معتقد به مدارا امویان با مسیحیان است و ادامه می دهد “ شاید برای امویان فرقی هم نمی کرده که چه نقشی بر روی سکه ها ضرب شود ، یا اینکه در شرایط ناآرام ایران در این دوره مسیحیان نیز توانستند سکه های خود را ضرب کنند“. (8 )
 
مسیحیان در دوران امویان
 
اسلام شناس قرن گذشته آلمان یولیوس ولهازن (J.Wellhausen )، اشاره به خبری از تئوفانس (Theophanes) ، تاریخ نگار مسیحی بیزانسی قرن 8، با این مضمون می کند : “حکمرانان جدید (عباسیان- نویسنده) در سال 755 بیشتر مسیحیان در فلسطین را به دلیل خویشاوندی آن ها با سلسله قبلی کشتند ”. ولهازن ادامه می دهد ” این قابل فهم نیست که چطور می توان ادعا کرد که امویان از پیروان دین مسیح بودند; اینجا بطور قطع اشتباه شده است. ( 9)
 
علی، مسح اعراب؟
 
چون در زمان ضرب سکه „الکرمانی بن علی“ در مرو اسلام هنوز شکل نگرفته بود (اسلام یک رویداد دوره عباسیان است ) و به اختمال زیاد شهروندان عرب مرو پیرو دین مسحیت بودند می بایست نام علی بر روی سکه مرو را در فرهنگ مسیحیت جستجو و تعبیر کرد.
فولکر پپ، سکه و ایران شناس آلمانی، ضرب این سکه ها با نام علی را در رابطه با یک شورش پیروان علی از کرمان علیه پیروان محمد در خراسان می داند. به گفته فولکر پپ پیروان علی پس از تصرف مرو در این شهر سکه به نام علی ضرب کردند:
„در سال 128 عرب ها، کرمانی ها به شهر مرو حمله کردند و آن را به تصرف خود درآوردند. آنها در مرو به نام فرقه ی خود سکه های نقره ای کوبیدند: آل کرمانی بن علی. بدین ترتیب، همان گونه که خراسانی ها خود را ” آل محمد” یعنی خویشاوندان مسیح ( محمد یعنی برگزیده ) فرجام شناختی درک می کردند، کرمانی ها نیز خود را چونان هواداران ” علی” ( بن علی ) قلمداد می کردند. به سخن دیگر، کرمانی ها هوادار پنداشت و تعریف دیگری از عیسا مسیح بودند. در این جا فقط مسئله بر سر دو نوع طرح یا برداشت دینی است که می توان یکی را مسیح فرجام شناختی ( محمد ) و دیگری را مسیح غیر فرجام شناختی ( علی ) در جهان بینی ایرانی طبقه بندی کرد“.( 10)
 
برای اعراب ایرانی در کرمان نام علی نام دیگری برای مسیح بود.
————————————————————————————
1- C. Wurzel, The Coinage of the Revolutionaries in the Late Umayyad Period, ANS Museum, P. 187, No.30
2- Eusebi Chronicorum Liber prior, In: Robert G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It, P. 436
3- Andrew Palmer, The Seventh Century in the West-Syrian Chronicles, Oxford, 1993, P. 59
4- Andrew Palmer, The Seventh Century in the West-Syrian Chronicles, Oxford, 1993, P. 51
5- Robert G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It, P. 436
6- Andrew Palmer, The Seventh Century in the West-syrian Chronicles, Oxford, 1993, P. 59
7- Heinz Gaube Arabosasanidische Numismatik,Braunschweig, 1977, P.12
8- Rika Gyselen, Arab – Sasanian Copper Coinage, Wien 2009، P 15
9- Julius Wellhausen, Das arabische Reich und sein Sturz, Berlin 1960
فولکر پپ ،آغاز اسلام، از اوگاریت به سامره، مترجم ب. بی نیاز( داریوش)، انتشارات فروغ 2014 -10