کمبوجیه و کشیش های مصری

 در سال 525 قبل از میلاد کمبوجیه، پادشاه هخامنشی، به مصر حمله کرد و این کشور را به تصرف خود درآورد. هخامنشیان مصر را ششمین ساتراپ ( استان ) امپراتوری ایران نامیدند. هخامنشیان 125 سال در مصر حکومت کردند. با اینکه مدت زمان حکمفرمایی کمبوجیه در مصر کوتاه بود تاریخ نویسان از جنایات بیشمار این پادشاه هخامنشی در این سرزمین خبر داده اند.

 هرودت و دیودور (Diodor) ، تاریخ نویس یونانی قرن اول قبل از میلاد ، یک تصویر منفی از کمبوجیه به نمایش گذاشته اند. این تاریخ نویسان اشاره کردند که کمبوجیه به مذهب مصریان بی احترامی کرد و یک حکومت ترور در مصر تشکیل داد. به نقل ازهرودت (1) و دیودور (2) کمبوجیه معبدهای مصریان را غارت کرد و آنها را به آتش کشید. همچنین این تاریح نویسان خبر داده اند که کمبوجیه نه فقط خدای مصریان „پتاه“ را مسخره کرد و تصویر خدایان دیگر را آتش زد، بلکه این پادشاه همچنین „آپیس“ ( گاو مقدس مصریان ) را کشت و جسد فرعون مصر“آماسیس“ ( بین سال‌های ۵۷۰ تا ۵۲۶  ) را نیز سوزاند. بر خلاف تاریخ نویسان  یونانی اسناد مصری یک چنین تصویر خشونت آمیزی از کمبوجیه نشان نمی دهند. بیوگرافی „اوجاهورسنت“ ، پزشک دربار مصر باستان و کشیش معبد خدای „نایث“ ، که به صورت سنگ نبشته ای برروی مجسمه او نوشته شده خبر از شرایط و اوضاع مصر بعد از حمله کمبوجیه را می دهد (3) بر طبق این بیوگرافی، بعد از تسخیر مصر هرج و مرج همه جا را فراگرفته بود و سربازان کمبوجیه با خشونت با مصری ها رفتار کردند. بیوگرافی کشیش همچنین از تخریب، غارت و آتش سوزی پرستشگاه ها خبر می دهد. باستان شناسان لایه های با آثار سوختگی در معبد باستانی „کارناک“ مصر و همچنین نشانه های تخریب در اطراف معبد „خنوم“ حفاری کرده اند که صحت خبر بیوگرافی کشیش مصری را تایید می کنند. علاوه بر این  یک نامه شکایت آمیز از کشیش  یهودی شهر „الفنتین“ از سال 407 به این تخریب ها اشاره کرده است : ” تمام معبد های مصری تخریب شده اند ”. همچنین کشیش „اوجاهورسنت ” ادامه می دهد که به دستور کمبوحیه سربازانی که در معبد “ نایت “ اقامت داشتند این مکان را بعد از شستشو و نظافت ترک کردند. مدت زمانی کوتاه، به نقل از بیوگرافی، بعد از تصرف مصر دوباره آداب عبادت و پرستش در معابد برگزار شد و شرایط زندگی شهروندان مصری به حالت عادی خود بازگشت. این اسناد مصری به درستی نشان می دهند که کمبوجیه کوشش کرد تا آرامش و نظم در مصر برقرار و اجرای مراسم مذهبی نیز برای مصریان امکان پذیر شود. اسناد مصری هیچکدام از اخبار هرودت و دیودور که کمبوچیه خدای مصریان  „پتاه“ را مسخره کرده و تصویر های خدایان دیگر را آتش زده را تایید نمی کنند. تاریخ نویس آلمانی“ کینیتز“ ( Kienitz ) اشاره می کند که کمبوجیه گاو مقدس „آپیس“ را نکشت. سنگ نبشته قبر این گاو خبر می دهد که  „آپیس” ، گاو مقدس، در ششمین سال حکمفرایی کمبوجیه ( آگوست 524 ) می میرد و با تشریفات رسمی دفن می شود ( مصری ها فقط یک گاو مقدس را پرستش می کردند ). تاریخ نویس آلمانی اضافه می کند که فبر گاو مقدس را که از سنگ مرمر است کمبوجیه به مصری ها هدیه کرد.(4) همچنین اسناد مصری خبری از آتش زدن جسد فرعون مصر „اماسیس“ به دست کمبوجیه را نداده اند. برای بازسازی سیاست کمبوجیه در مصر اسناد مصری به طور قطع معتبر تر از اخبارتاریخ نویسان یونانی هستند. اما این سوال مطرح است که چرا چنین اخبار خصمانه و نادرستی از اعمال کمبوجیه در مصر که تا به امروز نیز درست بودن آنها تایید نشدند منتشر شده اند. به احتمال زیاد منشاء این تصویر منفی از کمبوجیه دستوری است که این پادشاه هخامنشی بعد از تصرف مصر صادر کرد. این دستور که در پشت یک پاپیروس بخط ” ديموطيق – Demotic “ نوشته شده است در موزه ملی پاریس نگهداری می شود. (5) در این دستور کمبوجیه درآمد معابد از فروش چوب را متوقف کرد. در عوض کمبوجیه بخشی از زمین های کناره رودخانه نیل در شمال مصر را در اختیار معابد گذاشت. معابد فقط اجازه داشتند از چوب این مناطق برای مصرف داخلی و نه برای فروش استفاده کنند. اضافه بر این دستور کمبوجیه از تحویل ماکیان به معابد به طور کامل جلوگیری کرد و ارسال احشام را نیز به میزان 50 درصد کاهش داد. همچنین با این دستور درآمد معابد از فروش طلا و نقره هم ممنوع و یا از آن کاسته شد. این دستور فقط به سه معبد اجازه داده بود که مانند گذشته ( در زمان  حکمفرمایی فرعون „آماسیس“ ) درآمد های خود را دریافت کنند. یکی از این معابد معبد „منف ( „Memphis ) بود و نام دو معبد دیگر در دستور کمبوجیه ناحوانا هستند. دستور کمبوجیه به طور جدی زندگی مذهبی ( اجرای  مراسم پرستش ) مصریان را دستخوش دگرگونی کرد. با وجود اینکه در زمان حکمفرمایی داریوش اول بخشی از دستور کمبوجیه لغو شد و درآمد معابد افزایش یافت اما از شدت نفرت و دشمنی کشیش های مصری به این پادشاه هخامنشی کاسته نشد. اخبار غرض آمیز و نادرست از سیاست کمبوجیه در مصر را کشیش های که درآمد های خود را در زمان حکومت این پادشاه از دست داده بودند انتشار دادند.

(1) – Herodot III, P. 16-37

(2 ) – Diodor I, P. 46

(3) – Posener, G.: La premiere domination perse en Egypte Recueil d’inscriptions hieroglyphiques, Kairo 1936

(4 ) – Kienitz, F.: Die politische Geschichte Ägyptens vom 7. bis zum 4. Jahrhundert vor der Zeitwende, Berlin 1953       

(5) – Spiegelberg, W.: Die sogenannte Demotische Chronik des pap. 215 der Bibliotheque Nationale zu Paris nebst auf der Rückseite des Papyrus stehenden Texten, Demotische Studien Heft 7 Leipzig 1914, P. 32-33

افسانه دو مارآتن

 „در اینحا باید از خوش نیتی سرنوشت سخن به میان آورد که اسم های ماراتن و سالامیس در خاطره انسان ها باقی مانده اند. در مآراتن و سالامیس مصلحت خرد جهانی (world-mind) در کفه ترازو قرار داشت و نه مصلحت سرزمین پدری „

 ( هگل )

به نقل از هگل و ماکس وبر اگر ایرانیان در مارآتن ، یا در سالامیس پیروز می شدند فرهنگ یونان و در نهایت فرهنگ اروپا مسیر دیگری را طی می کرد . اما هخامنشیان آزادی های فردی در قسمت یونانی آسیای کوچک ( ایونیا ) را محدود نکرده بودند و می توان حتا تصور کرد که اگر ایرانیان در ماراتن و یا در سالامیس پیروز می شدند یونانیان، برخلاف ادعای هگل و وبر، فرهنگ خود را از دست نمی داند.

t€hen soldatena

    جنگجویان آتنی ( Hoplit ) با نیزهای بلند و سپرهای بزرگ در مارآتن    

قرار است به مناسبت دوهزار و پانصدمین (2500) سالگرد شکست ایرانیان در ماراتن امسال ( 31 اکتبر 2010 ) یک مسابقه دو از مارآتن تا آتن برگزار شود. اواسط آگوست و یا اوائل اکتبر سال 490 قبل از میلاد، به نقل از تاریخ نویسان، یک جنگجوی آتنی با تجهیزات کامل نظامی توانست مسافت 42 کیلومتری مابین ماراتن تا آتن را بدود و خبر شکست ایرانیان را به شهروندان آتن برساند. تاریخ نویسان اضافه می کنند که دونده پس از رسیدن به آتن و دادن خبر “ ما پیروز شدیم “ نقش بر زمین می شود و جان می سپارد. هرودت اشاره ای به این دونده مارآتنی نکرده است. تاریخ نویسان اواخر دوران باستان خبر این دونده را داده اند. هیچ سند معتبر تاریخی که از دویدن یک جنگجوی آتنی از مارآتن تا آتن را خبر بدهد در دست نیست، خبر این دونده ساختگی است و واقعیت ندارد. از این دونده یکبار Eukles ،بار دیگر Thersippos و یا Philippides نام برده  شده است . اما به نظر می رسد که این خبر صحت داشته باشد که یک قاصد آتنی برای درخواست کمک از اسپارتا مسافت 200 کیلومتر از آتن تا اسپارتا را در دو روز طی کرده است. این دونده پس از رسیدن به اسپارتا، برعکس دونده افسانه ای مارآتن، نقش بر زمین نشد و زنده ماند. اسپارتا درخواست کمک به آتن را به علت برگزاری یک جشن مذهبی که تا ظاهر شدن ماه تمام (ماه شب چهارده ) به طول می انجامید رد می کند. ایرانیان بعد از شکست در دشت مارآتن به سوی کشتی ها خود باز می گردند و به طرف آتن حرکت می کنند. سپاهیان آتن در مارآتن که  نگران بودند که ایرانیان با ناوگان دریایی خود را به آتن برسانند و این شهر را تصرف کنند. به همین علت جنگجویان آتنی با شتاب ( سریع ) و با تجهیزات نظامی که حدود 35 کیلو وزن داشتند ماراتن را به سمت آتن ترک می کنند. سپاهیان آتنی زودتر از کشتی های ایرانی به آتن می رسند و به همین علت ایرانیان بعد از مشاهده این سپاهیان در ساحل دریا از حمله به آتن منصرف می شوند. شاید افسانه دو مارآتن که تاریخ نویسان قرن ها بعد از آن خبر داده اند همین مارش سپاهیان آتنی از مارآتن به طرف آتن بوده است.

ایده دو ماراتن جدید از زبان شناس فرانسوی، از Michel Breal ، است که کمیته بین المللی المپیک آنرا قبول کرد. اولین مسابقه دو ماراتن در سال 1896 برگذار شد.