جنگ مارآتن

 

کلاهخود

کلاهخود  ‚ Miltiades ‚

    این کلاهخود که  فرمانده لشگر یونان  ‚ Miltiades ‚  در جنگ ماراتن بر سر داشت تنها چیزی است که از پیروزی یونانیان در جنگ با ایرانیان باقی مانده  ( به غیر از دو مارآتن که هر چهارسال یکبار در بازی های المپیک خاطره شکست ایرانیان از یونانیان را در اذهان جهانیان زنده می کند ).

باستان شناسان آلمانی در سال 1940 در المپیا ( یونان ) این کلاهخود را که قسمت بالای آن از بین رفته است حفاری کردند. در مرحله اول باستان شناسان متوجه نشدند که این کلاهخود فرمانده لشگر یونانیان در جنگ مارآتن است. همراه با کلاهخود اشیاء دیگری نیز بدست آمدند که برای باستان شناسان جالب تر و با اهمیت تر از کلاهحود به نظر می رسیدند. کلاهخود که  به  علت تاثیرات آب و هوا بشدت صدمه دیده بود ( زنگ زدگی ) نخست در جبعه ای محفوظ نگهداشته می شود. کلاهخود به مدت سیزده سال در جعبه می ماند تا یک باستان شناس  دیگر ( آلمانی ) آنرا پس تمیز کردن دو باره بررسی می کند. بعد از شستن و تمیز کردن این جمله به زبان یونانی در قسمت پایین کلاهخود ظاهر می شود : “ Miltiades  این کلاهخود را به خدای زئوس اهدا می کند „.  یونانیان به طور قطع امسال 2500 سالگی پیروزی بر علیه ایران در جنگ مارآتن را جشن خواهند گرفت. اوائل سپتامبر سال 490 قبل از میلاد در دشت مارآتن لشگر داریوش بزرگ، پادشاه هخامنشی، و سپاهیان یونان روبروی هم صف آرایی کرده بودند . تاریخ نویسان غربی خبر می دهند که تعداد سربازان ایرانی در جنگ ماراتن به مراتب بیشتر از نیروی های یونانی بودند. نام فرمانده هان ارتش ایران ‚ داتیس ‚  و ‚ آرتافارنس ‚ بود. لشگر یونانیان تشکیل شده بود از ده هزار سربازان آتنی، یک واحد پیاده نظام از برده ها که قول آزادی بعد از حنگ به آنها داده شده بود و هزار جنگجو از منطقه ‚ Plataea – پلاتایی ‚. رهبری لشگر یونان در اختیار ده ژنرال قرار داشت و فرمانده کل هر روز تغییر می کرد. این فرمانده هان بر طبق موازین دموکراتیک اوامر جنگی را بین خود تقسیم کرده بودند. شوراء جنگ یونانیان نظریه حمله غافلگیر کننده به ارتش ایران را که ‚ Miltiades ‚  آنرا ارائه داده بود قبول کرد. در صبح 11 سپتامبر سال 490 قبل از میلاد پیاده نظام یونانیان که مجهز به نیزه های بلند بودند در ستون های فشرده تحت فرمانده ی‘ Miltiades ‚ به سپاه ایرانیان حمله کردند. ایرانیان، به نقل از تاریخ نویسان غربی، با دادن شش تا هفت هزار کشته مجبور به عقب نشینی شدند و با کشتی های خود ماراتن را ترک کردند. هرودت 50 سال بعد از پیروزی یونانیان از جنگ مارآتن یاد می کند. هشتاد سال بعد  آریستوفان (۴۵۶-۳۸۶) کمدی نویس یونانی اولین ’ کر مردان ‚ ( مردان آوازخوان )  ماراتن را به صحنه آورد و در این تئاتر مردان در آوازی مشترک چگونگی رگبار تیرهای کمان ایرانیان به سوی ارتش یونان را می خواندند. حتا قرن ها بعد از این جنگ یونانیان از ماراتن دیدن می کردند و بر این باور بودند  که صدای شیهه اسب های ایرانی را می شنوند .

‚ Miltiades ‚ قبل از جنگ مارآتن بر بخش کوچکی از ایونیان ( آسیا کوچک ) که تحت نفوذ امپراطوری ایران بود مستبدانه حکمفرمایی می کرد. بعد از سرکوب „قیام یونانیان“ در سال 494 توسط ارتش ایران ‚ Miltiades ‚ به آتن برگشت. ‚ Miltiades ‚  تاکتیک سوار نظام ایرانیان را می شناخت و معتقد بود که فقط در یک دشت باز می توان سپاهیان ایران را شکست داد . ‚Miltiades‘ ، با شناختی که از تاکتیک نظامی ایرانیان داشت، توانست سواره نظام نیرومند ارتش ایران را در دشت مارآتن از میدان به در کند . ‚Miltiades‘ سر انجام خوبی نداشت. یک سال بعد از جنگ مارآتن آتنی ها به فرماندهی ‚Miltiades‘ به جزیره Paros حمله کردند. آتنی ها نتوانستند بر “ Paros “ پیروز شوند و ‚Miltiades‘ در این نبرد به شدت زخمی می شود. پس از بازگشت به آتن ‚Miltiades‘ به جرم خیانت زندانی و به علت جراحات شدید در زندان جان می سپارد. تاریخ شناسان خبر داده اند که آتنی ها در نزدیکی دشت مارآتن تپه ای را برای به خاک سپردن دستجمعی سربازان کشته شده خود و جنگجویان از  ‚Plataea‘ انتخاب کرده بودند. همچنین نقل شده است که بر سنگ های مرمر اسامی کشته شدگان سربازان آتنی (192 سرباز ) حکاری شده بود. در اواخر قرن هیجده باستان شناسان فرانسوی در تپه ای نیزه های مختلفی را که متعلق به ایرانیان و یونانیان بوده است حفاری کردند. اما تا اواخر قرن نوزده به درستی مشخص نبود که آیا خبر این قبر دستجمعی در تپه واقعیت دارد یا نه. اما در سال 1890 باستان شناسان یونانی در عمق سیزده متری این تپه به یک لایه از خاکستر، زغال سنگ های سوخته، باقیمانده استخوان های انسان برخورد کردند. همچنین سی بشقاب سفالی ( نماد پرستش کشته شده گان ) و یک ظرف با باقیمانده خاکستر استخوان ها در این حفاری بدست آمد. در این ظرف خاکستر سربازان آتنی محفوظ مانده بود. بدین ترتیب خبر تاریخ نویسان از گورستان سربازان یونانی در یک تپه صحت داشته است. باستان شناسان در اطراف دشت مارآتن تپه های کوچکتری را حفاری و فبر های دستجمعی دیگری را نیز پیدا کردند. به نقل از باستان شناسان در این قبر ها سربازان ایرانی به خاک سپرده شده بودند. تا به امروز یک گورستانی از برده های یونانی که با آتنی ها بر علیه ایران می جنگیدند یافت نشده است.

سکه های „عرب – ساسانی“ از دوران امویان با نقش صلیب در ایران

به عقیده اسلام شناسان سنتی قصد امویان از ضرب نقش صلیب بر روی سکه های خود نشان دادن تساهل و مدارا در  مقابل مسیحیان بوده است. سکه شناس فرانسوی ،Rika Gyselen ،نیز اشاره به مدارای مسلمانان در مقابل مسیحیان می کند. این سکه شناس همچنین یادآور می شود که شاید برای امویان فرقی نمی کرده است که چه نقشی بر روی سکه ها ضرب شود و یا اینکه در شرائط ناآرام ایران در این دوره مسیحیان نیز توانستند سکه های خود را ضرب کنند .( 1 )

سکه های „عرب – ساسانی

kreuz 1

  بخش راست: یک صلیب در وسط سکه بر روی چهار پله و در کنار، به حروف پهلوی، وآژه „(?) Panãh-yazd“

بخش چپ: دو صلیب در وسط سکه بر روی یک دیگر و در دور حروف ( ناخوانا )  بزبان  پهلوی

kreuz3

بخش راست: نقش صلیب در وسط سکه و در کنار (  قسمت راست) به خط پهلوی مخفف بیشاپور ( BYŠ ) “ ، مکان ضرب سکه. در بخش چپ ، در کنار، لغت عربی “ بسم الئه „

( Rika Gyselen, Arab – Sasanian Copper Coinage, Wien 2009 )

 از طرف دیگر ایران شناس آلمانی , Gaube, اشاره به سکه های با نقش صلیب از ‚ سلم بن زیاد ، حکمران مرو از سال 685 می کنند. این ایران شناس آلمانی ادامه می دهد که ضرب این سکه ها یک اشتباه نبوده و با توجه به ساکنان مسیحی شهر مرو و انزجار مسلمانان از مسیحیان می بایست علت ضرب این سکه های صلیب دار بررسی شوند. Gaube اما اضافه می کند که شاید ‚ بن زیاد ‚ برای حفظ فرمانروایی خود در مرو احتیاج به پشتیبانی مسیحیان این شهر را داشته و به همین علت نیز نقش صلیب را بر روی سکه های خود ضرب کرده است. (2 ) 

(1) –  Rika Gyselen, Arab – Sasanian Copper Coinage, Wien 2009، P 15

Österreichische Akademie der Wissenschaft

Veröffentlichungen der Numismatischen Kommission – Band 34

(2) –  H.Gaube, Arabosasanidische Numismatik ,1973, P. 12