باستان شناسی میدان جنگ

 

مید ان جنگ

  یک قبر دسته جمعی از جنگ های سی ساله ( 1618 – 1648 ) در شمال آلمان 

 ( Thomas Brock , Schlachtfeldarchäologie : auf den Spuren des Krieges, 2011, P. 11 )

 ” هنگامیکه متن یک سند تاریخی نظر نویسنده را انعکاس می دهد، شواهد باستان شناسی اسناد فرهنگی بی نظر مجتمع ها ترک و ویران شده هستند .”
 
While historical text often reflect the personal views of the author, archaeological date are ostensibly unbiased evidence of material culture remaining after the abandonment and destruction of Settlements
    Gideon Avni, The Byzantine-Islamic Transition in Palestine, An archaeological Approach, Oxford University Press, 2014,  P. 7 

باستان شناسان غرب، از اواخر قرن گذشته، واژه ” باستان شناسی میدان نبرد – Battlefield Archaeology ” را در این رشته معمول کردند. این واژه به این معنی است که باستان شناسان در منطقه ای که به نقل از تاریخ نویسان در آنجا جنگی اتفاق افتاده است حفاری می کنند. به عقیده باستان شناسان می بایست در این میدان های جنگی که هزاران جنگجو از دو ارتش متخاصم یک دیگر را قتل عام کرده اند باقیمانده های ابزار جنگی، استحکامات و مهم تر از این ها فبر های دستجمعی کشته شدگان یافت شوند. . باستان شناسان می توانند با یافته های خود یک حادثه تاریخی را که تاریخ نویس از آن خبر داده است تایید، اصلاح و یا رد کنند.

آركولوف ( Arculf ) کشیش فرانکی كه در قرن اول هجرى ( حدود سال 670 ميلادى) از اروشلیم ديدن كرد از یک نمازخانه باشکوه عرب ها در این شهر خبر می دهد:

Near the wall on the east, in that famous place where once there stood a magnifcent Tempele, the saracens have now built oblong house of prayer

 بیشتر اسلام شناسان ادعا می کنند این نمازخانه به دستور عمر ( مسجد عمر ) در سال 638 ساخته شد. باستان شناس اسرائیلی Gideon Avni به خبر ارکولوف از این مسجد اشاره می کند و ادامه می دهد که بقایای این مسجد که کشیش فرانکی از آن نام برده در حفاری های در اروشلیم پیدا نشده است :

Although no material evidence of this first mosque has been found , it is reasonable to assume that it was built on the southern part of the platform, at the same place as the later al-Aqsa mosque  ( 1

در دهکده ماراتن که جنگ ایران و یونان در سال 490 اتفاق افتاد ساکنان محلی باقیمانده استخوان انسان های زیادی را در قبر های دستجمعی پیدا کرده اند. این استخوان ها می توانند متعلق به سربازان ایرانی باشند که در این جنگ جان خود را از دست دادند و یونانی ها آنها را زود به خاک سپردند. همچنین در مقبره ای که بر روی یک بلندی در نزدیکی دهکده ماراتن قرار دارد در سال 1890 اجساد سوزانده شده ای پیدا شد. اما باستان شناسان برای دسته بندی کردن ( شناسایی ) این اجساد سوزانده شده با یک دیگر اختلاف نظر دارند ( شاید این اجساد سوخته در این مقبره باقیمانده سربازان کشته شده یونانی باشند ). از مکان های که تاریخ نویسان خبر از حنگ های سزار داده اند نیز اشیاء  ( ابزار ) جنگی یافت شده اند. در جنگ نهاوند، به نقل از طبری ( وفات 922 میلادی )، ایرانیان 150000 هزار جنگجو در مقابل 10000 سپاه اعراب قرار داده بودند ( در قادسیه 80000 هزار سرباز ایرانی در جبهه بودند ) و در جنگ با بیزانس اعراب موفق شدند فقط با 25000 هزار سرباز ارتش 200000 نفری بیزانس را در کناره رودخانه یرموک شکست دهند. در این حنگ های بزرگ ( قادسیه، یرموک،نهاوند و … ) فقط 400000 هزار سرباز ایرانی و بیزانسی شرکت داشتند ( تعداد سربازان عرب در این حنگ ها به مراتب کمتر بود ! ). به غیر از طبری و تاریخ نویسان عرب که 200 سال بعد بدون ارائه دادن حتا یک سند از این حنگ ها خبر داده اند تاریخ نویس های مسیحی، یا یهودی وقت در سوریه و مصر مطلبی در باره این جنگ ها بزرگ ننوشته اند ( اعراب شبانه چنان آرام و بی سر و صدا این مناطق را تصرف کردند که اهالی محل متوجه آنها نشدند ! ). اما باقیمانده هیچ شی ء جنگی در این مناظق پیدا نشده است. همچنین در این جنگ های بزرگ که به طور قطع هزاران سرباز از هر دو طرف کشته شده اند می بایست اعراب و ایرانیان اجساد سربازان خود را در قبر های دستجمعی به خاک می سپردند. تا به امروز هیچ قبری نه از سربازان ایرانی و نه از اعراب در محل این جنگ ها پیدا نشده است.

ابوالفرج اصفهانی ( وفات 967 ) در کتاب الاغانی ( صفحه 28 ) ادعا می کند که  فرمانده اعراب در جنگ نهاوند نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی در نزدیکی نهاوند به خاک سپرده شده است

باستان شناس اسرائیلی Gideon Avni اشاره می کند به زندگی عادی شهروندان شهرهای اطراف رودخانه یرموک در طی جنگ و ادامه می دهد که در قبرستان های این شهرها نشانه ای از تعداد بیشتر قبر ها مشاهده نمی شود :

Further evidence of peaceful life during the time of th Arab conquest is provided by tombstone inscriptions , which contain no reference to violent events or unusual circumstances that might have led to an upsurge in burials (2

 به نقل از Robert Schick ، پژوهشگر تاریخ بیزانس، در محل جنگ اعراب علیه بیزانس در کناره رودخانه یرموک نشان های از خرابی دیده  نشده است :

At Pella, where the Battel of Fihl took place and which surrendered Peacefully, as well as at Beth Shean and Umm Qeis , near the site of the battel of the Yarmuk, there is no archaeological evidence for destruction. ( 3

حفاری های باستان شناسان در جرش و ام الجمال ( شمال اردن ) ویرانی، یا صدمه زدن به کلیساها و صومعه ها را در جنگ های اعراب با بیزانس ( تاریخ نویسان ایرانی و عرب به این جنگ ها اشاره کردند ) تایید نکردند. برعکس حفاری ها نشان دادند که ساختن کلیسا ها به طور مداوم ادامه داشته است:

Not only is there no evidence for extensive destruction of cities or churches in particular, there is even evidence for new construction continuing during the actual years of the conquest. ( 4

   Robert Schick از دو کلیسا در اردون نام می برد که در سال 635 طی مراسم مذهبی افتتاح شدند:

The church of the Propht Isaiah was dedicated sometime in 635 and the church of S. Menas was dedicated in March 635 

       در ساختن این دو کلیسا از موزائیک های مرغوبی استفاده شده است:

These two churches were well-built with good Quality mosaics

 پژوهشگر تاریخ بیزانس Robert Schick ، ادامه می دهد که ساختن این دو کلیسا قبل از مستقر شدن ارتش اعراب در سال 634 شروع شده بود  : 

Construction must have started before the Muslim armies appeared in 634 ( 5

   . Schick  در پایان تحقیقات خود به این نتیجه می رسد که در حمله اعراب به جامعه مسیحیان آسیبی نرسید

it seems that the immediate Impact of the the Islamic conquest was not as disastrous for the Christian communities ( 6

به نقل از مذهب شناس آلمانی کارل – هاینس اولیگ ( karl-Heiz Ohlig) مسیحیان سوریه به ساختن کلیسا در قرن 8 نیز ادامه دادند و تبلیغات پیروان این دین تا سرزمین چین هم گسترش یافت. این مذهب شناس ادامه می دهد که در هیچ مدرکی، وقایع نامه، یا نوشته ای از کلیسا  و کشیش های مسیجی قرن 8 اشاره ای به مسلمانان عرب نشده است ( 7 ) آیا می توان  تصور کرد که مسلمانان در سوریه و فلسطین حکمفرمایی می کردند، اما مسیجیان به این رویداد مهم تاریخی ( پدیده اسلام ) توجه ای نکرده باشند. ؟ حفاری های باستان شناسان و مدارک مسیحیان قرن 7 و 8 حمله اعراب مسلمان به سوریه و فلسطین که تاریخ نویسان عرب قرن 9 . 10 از آنها خبر داده اند را تایید نکرده اند .   

————————————————–

1 – Gideon Avni, The Byzantine-Islamic Transition in Palestine, An archaeological Approach, Oxford University Press, 2014, P. 132

2 – Gideon Avni, P. 136

3 – Robert Schick, The Christian Communities of Plaestine from Byzantine to Islamic Rule: an historical and archaeological study, New York (Princeton), 1995, P. 78

4-  Schick, P. 79

5 – Schick, P.79

6 – Schick, P. 83

7 – Karl-Heinz Ohlig, Die dunkle Anfänge, Neu Forschungen zur Entstehung und frühen Geschichte des Islam, Berlin, 2007, P. 369

 

6 Gedanken zu “باستان شناسی میدان جنگ

  1. درود. و با همین متدلوژی هیچ جنگ دیگری نیز در ایران کشور انجام نشده. چون این اجساد سربازان از جنگهای بزرگ پیش و پس از جنگهای ایران و عرب نیز یافت نشده است. اگر شده است لطفا آدرسی از پژوهشها یا عکسهای آن بدهید یا نشانی بدهید برویم خودمان ببینیم اجساد جنگهای ایران و بیزانس را یا اجساد کشتارها و جنگهای پس از اسلام در دوره های عباسی و غزنوی و سلجوقی و کشتارهای بی مانند چنگیز و هولاکو و تیمور و جنگهای پس از آن در دوره صفوی و نادر. با سپاس.

    • کتاب در این مورد به زبان آلمانی:
      Brock, Thomas، 
       Schlachtfeldarchäologie : auf den Spuren des Krieges, 2011 .
      با عکس های فراوان .
      به اطلاع من در دانشگاه Glasgow یک انستیتو با نام: ”  Center for Battlefield Arhaeology ” تاسیس شده است. این انستیتو اما بیشتر به جنگ های که در انگلستان اتفاق افتاده اند می پردازد.

    • متاسفانه عادت همه ما ايراني هاست كه نسنجيده اضهار عقيده كنيم.
      جناب دقت كنيد؛ گفتند: مقبره نه جسد.
      خنده دار است بعداز 1000 سال دنبال اجساد بگرديم نه؟!

  2. با سلام و تشکر.
    خوب البته به نظر من، باور این جنگ ها اصولا با عقل هم جور در نمی آید. مسلما عرب آن روز، جمعیت، توان و امکانات چنین حملات و تصرف برق آسای سرزمینی به وسعت چندین میلیون کیلومتر مربع از مراکش تا مرز چین را نداشته است. اصلا نیازی به این بررسی ها هم نیست. اگرچه این استدلال شما بسیار مفید و جالب است. مشکل اینجاست که دانسته های ما از گذشته، فقط متکی به چند کتاب است.
    بهتر است ابتدا تکلیف این کتاب ها را روشن کنیم. واقعا آیا این کتاب ها واقعی اند و یا همچون سفرنامه ی ناصرخسرو جعلی؟
    و به نظر من بهترین روش بررسی این داستان ها، توجه به آثار باقی مانده از آن دوره است. ببینیم آیا آنچه باقی مانده دلالت بر وجود حکومت یا امپراتوری دارد و یا خیر. تا جایی که لااقل من جستجو کرده ام، جواب منفی است. اگر اینها حکومت تشکیل داده باشند، باید آثاری هم به جای بگذارند. بهانه ی تخریب آثار هم موجه نیست. اما چرا آثار درخوری که نشان از یک حکومت داشته باشد، از آن دوره ها نداریم؟
    همین بررسی را می توان در حمله ی مغول انجام داد. واقعا باور حمله ی مغول هایی که حتی هنوز هم کل جمعیت آنها در جهان فقط 10 میلیون نفر است، و تصرف سرزمینی به مساحت 24 میلیون کیلومتر مربع، با کدام عقل سازگار است؟
    اما متاسفانه بررسی عقلانی حوادث هنوز بین استادان و دانشجویان تاریخ جا نیافتاده است. تاریخ مقوله ای سیاسی و ملی شده است که هرگونه سوال درباره ی آن، با عقاید عده ای تضاد پیدا می کند.

  3. من جواب همه سوال هایتان رادارم همانطور که امروز ایران ستاد معراج شهدا دارد و اجساد باقی مانده در جبهه های جنگ را کاملا ازمنطقه تمیز میکند تا ردی از جنگ 8 ساله در تاریخ نماند و می اورد این اجساد را در سراسر ایران و سر کوه ها حتی پخش میکند تا اثار جنگ از جبهه ها پاک شود و چیزی به نظر نیاید بعد دوباره مردم را با اتوبوس راهیان گور میبرد تا خاک منطقه را لگد کوب کنند و روی ان راه بروند تا اوضاع طبیعی به نظر بیاید تا باستانشاسان اینده جنگ ایران را وعراق را انکار کنند انزمان هم اعراب و ایرانیان ستاد معراج داشته اند و همه جنازه هارا برداشته وبسته بندی کرده به خانواده ها تحویل داده اندو در دهات و شهرها با ماچ وبوسه و گریه اضافه به خاک سپرده اند و کاروان غم با تریلی راه انداخته اند و جبهه های جنگ ایران و اعراب مثل امروز پاک وتمیز و مامانی شده تا ردی از جنگ ها برای باستانشناسان اینده باقی نماند گفتم که جواب استاد ستاد معراج است که نشان از نبوغ ایرانی – اسلامی دارد و البته راهیان گور برای لگد کوبی و طبیعی ساختن محل جنگ پس از بیرون اوردن اجساد و صاف کردن خاک ها.فکر کنم باستانشناسان باید دنبال رد تریلی کاروان اجساد بگردند در داخل خاک ایران که اجساد شهدای ساسانی را اورده در سراسر مملکت امام زمانی ببخشید سوشیانتی ببخشید ماشیایی تخس کرده .

  4. درمورد اینکه چرا در این مکانها چیزی پیدا نشده میتونه یکی از دلایلش این باشه که ، ایرانیان اعتقادی به دفن اموات نداشتند واونها رو تو دخمه ها قرار میدادند ، دین زرتشت نیز چنین قانونی داره ، به همین دلیل یکی از شروط حکومت زرتشتی ساسانی برای عدم تعرض به ارمنهای مسیحی ، دفن ننمودن اموات باشه !
    در مورد اینکه چرا در این مکانها هیچ گونه سلاحی پیدا نشده هم میشه اینجوری توجیحش کرد که : در دین اسلام ، شخصی که کسی رو میکشت میتونست تمام وسایلش رو برداره ، واسه همین کشته شدگان پس از جنگ وسایلشون برداشته میشد ، پس نباید انتظار داشت که در این مکانها سلاح یا آلتی جنگی پیدا بشه .

Schreibe einen Kommentar zu giovanni Antworten abbrechen

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert