گنبد صخره (Dome of the Rock)

 

عبادتگاه گنبد صخره

گنبد صخره یک مسجد نیست: در ورودی گنبد صخره به طرف شمال نیست که نماز خوانان پس از ورود به طرف جنوب، به طرف مکه ، نماز بخوانند، در ورودی به طرف جنوب است. مساحت داخل گنبد صخره زیاد نیست که نمارخوانان زیادی بتوانند در این مکان نماز بخوانند. بنای داخل گنبد صخره بیشتر مناسب است برای گذر کردن، رد شدن مئومنان. گنبد صخره شبیه گنبد کلیسا سابق بیزانس آیا صوفیه در استانبول است و شباهتی با ساختمان مسجد ندارد:

دو باستان شناس اسرائیلی Yehuda D. Novo, Judith Kroen اشاره می کنند: نقشه ساختمان (گنبد صخره ) اسلامی نیست، اما یک بنای بزرگ مذهبی است

In structure, then, it is not Muslim; but it is a major religious monument (1

این دو باستان شناس ادامه می دهند که نه سنگ نبشته های مذهبی – و نه ساختمان گنبد صخره اسلامی است. مضمون سنگ نبشته ها مسیحی – یهودی است و ماهیت ، یا طبیعت مسیح انسانی است، مسیح فرستاده خدا است

The theologie of the Dome of the Rock inscription is no more Muslim than the building which houses it…. The Christological text….adopts the extreme subordinationist position of judeo-Christanity: that Jesus was of wholly human nature, rasul Allah wa-abduhu – Allah’s messenger and His servant/worshipper….We suggest that both its content and its actual form were already part of a preexisting written literature or set of locutions belonging to a sect with obvious Judeo-Christian beliefs (2

در یکی از سنگ نبشته های گنبد صخره در اروشلیم که به دستور خلیفه عبدالملک مروان ساخته شد ( 692 ) این عبارت به خط کوفی مشاهده می شود ( سوره 3:19): ” در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس [بداند] كه خدا زودشمار است“. ( عکس 1)

 the Almighty, the Wise. Lo! religion with God (is) Islam. Those who formerly received the Book. differed only after knowledge came unto them, through transgression among themselves. Whoso disbelieveth the revelations of God (will find that) Lo! God is swift at reckoning

( 1)

کریستف لوکزنبرگ ، زبان شناس آلمانی – لبنانی ، این جمله در گنبد صخره را چنین ترجمه کرد: ” حقیقت پیش خدا همخوانی با کتاب است.”،  یعنی آن مذهبی اعتبار دارد که مطابق، هماهنگ با کتاب مقدس باشد. واژه اسلام اینجا به معنی همخوانی، یا هماهنگی است و نه دین اسلام. منظور عبدالملک مروان از این جمله در گنبد صخره انتقادی است به مسیحیان که گفتار آنها همخوانی نمی کرد با انجیل.

در سنگ نبشته دیگری این عبارت مشاهده می شود:

بنام خداوند بخشنده و مهربان، فقط یک خدا وجود دارد و خدا بدون شریک است، خدا زندگی و مرگ می بخشد و قادر مطلق است ( عکس 2.

In the name of God, the Merciful the Compassionate. There is no god but God. He is One. He has no associate. Unto Him belongeth sovereignity and unto Him belongeth praise. He quickeneth and He giveth death; and He has Power over all things.

   ( عکس 2 )

در سنگ نبشته های گنبد صخره به محمد و به چند سوره از قران نیز اشاره شده است. لوکزنبرگ معتقد است قران ( سوره های مکه ) در قرن 6 به زبان سوری – آرامی در منطقه میان رودان نوشته شده اند و نه در قرن 7 در عربستان. نوشتن آیه های قران در سنگ نبشته های قبه الصخره این فرضیه را تقویت می کند که قران قبل از ساختن گنبد صخره در دسترس و نوشته شده بود، اما مذهب شناس آلمانی Andreas Goetze این احتمال را می دهد که قران در زمان عبدالملک هنوز نوشته نشده بود و بر عکس بعد ها جمله های از متن های سنگ نبشته های گنبد صخره به سوره های قران اضافه شده است. این مذهب شناس برای اثبات نظریه خود این دلیل را می آورد که نوشته ها سنگ نبشته ها با باقی متن سوره ها ( در قران ) همآهنگی نمی کنند.( 3) در عکس 3 سنگ نبشته گنبد صخره این عبارت مشاهده می شود: “محمد عبد اللـه ورسوله ” اسلام شناسان سنتی این عبارت را چنین ترجمه کردند : ” محمد پسر عبدالئه فرستاده خدا است”:

Power over all things. Muḥammad is the servant of God and His Messenger. Muḥammad is the servant of God and His Messenger. Lo! God and His angels shower blessings on the Prophet. O ye who believe! Ask blessings on him and salute him with a worthy salutation.

لوکزنبرگ معتقد است که این جمله این معنی را می دهد: “ستایش باد بنده و فرستاده خدا”. اینجا منظور از محمد مسیح است، به این معنی : ” ستایش باد مسیح بنده خدا “. ( عکس 3 ).

(  عکس 3)

  اسلام شناس امریکایی  Peter von Sivers اشاره می کند: با احتیاط من به این نتیجه رسیدم که صفت ( محمد ) در گنبد صخره از اهمیت زیادی برخوردار است و ادامه می دهد: ” نباید تعجب کرد که چگونه با سرعت این صفت، یا لقب ( محمد ) که به مسیح تعلق داشت به اسم پیفمبر مسلمان برگردانده شد”. به نقل از این اسلام شناس در سال ها 740 اسلام و قران در حال پدیدار شدن بودند:

My cautious conclusion is that while it makes perfect sense to emphasize the epithetical meaning of the term Muhammad in the Dome of the rock one should not be surprised that its transformation into the name of a post-Jesus Arab prophet materialized so quickly. The fact that we can read the epithet as a name – although only once – already in 691/692 makes it easier to understand that, in the 740s, there was an emergent Islam, complete with Qur’anic exegesis and the beginnings of a Muhammadan prophetic Sunna ( 4

و همچنین این جمله از سوره  4، 172 نوشته شده : ” مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى ‏ورزد و فرشتگان مقرب [نيز ابا ندارند] و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى ‏آورد مسیح بنده خدا ” (عکس 4 )

   The Messiah will never scorn to be a servant unto God, nor will the favoured angels. Whoso scorneth. His service and is proud, all such will He assemble unto Him

(  عکس 4)

با وجود حک واژه های محمد، اسلام و آیه های از قران در سنگ نبشه های مسجد الصخره این بنا به تمام معنی یک بنای مسیحی است. بیشتر عبارت های سنگ نبشته اشاره های هستند به مسیح و مریم:

خدایا ،نگهدار فرستاده خود را و مسیح بنده، پسر مریم. سلامتی برای او در روزی که متولد شد، در روزی که در گذشت و در روزی که دوباره زنده شد. مسیح پسر مریم، واژه حقیقت که در باره او شما جدال می کنید. خدا فرزندی قبول نمی کند. ستایش باد مسیح، وقتی او تصمیم بگیرد کافی است بگوید : انجام شود و می شود. خدا آقای من است و آقای شما، خدمت کنید به خدا. ( سوره 19:33 )

God save the truth. The Messiah, Jesus son of Mary, Peace be on him the day he was born, and the day he dies, and the day he shall be raised alive! Such was Jesus, son of Mary, (this is) a statement of the truth concerning which they doubt. It befitteth not (the Majesty of) God that He should take unto Himself a son. Glory be to Him! When He decreeth a thing, He saith unto it only: Be! and it is. Lo! God is my Lord and your Lord. So serve Him.( عکس 5

(  عکس 5)

1 –  Yehuda D. Novo, Judith Kroen: Crossroads to Islam, Amherst/N.Y 2003, P. 275

2 – Yehuda D. Novo, Judith Kroen, P. 275

3 – Andreas Goetze Religion fällt nicht vom Himmel, Darmstadt 2012, P. 184

Peter von Sivers, Christology and Prophetology in the Umayyad Arab Empire, Markus Gross, Karl – Heinz Ohlig ( Hgg ): Die Entstehung einer Weltreligion III, Berlin/tübingen 2014, P. 260

 

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert