اسلام شناس آلمانی سون کالیش ( Seven Kalisch) اشاره می کند که سنی ها از جنبش قرانی برخاستند که مخالف „سه گانه باوری“ مسیحیت ( خدا ، پسرخدا – مسیح – و روح القدس) بودند ، اما برای شیعیان علی خدایی بود (خدا بود ). علی به معنی بلند مرتبه ( والا ) است و لقب خدا در قران سوره 2، آیه 255 است: “ اوست والای بزرگ“ (وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ) . از اواخر قرن 7 تا اوائل قرن 8 سکه های با عنوان های “ ولی الئه“ و „علی“ در نقاط مختلف ایران ضرب شده اند. شمس اشراق، سکه شناس ایرانی، به یک سکه از کرمان از سال 70 اشاره می کند که نام محمت (mhmt ) به زبان پهلوی و “ ولی الئه ( دوست خدا ) “ به خط کوفی. بر روی آن ضرب شده اند. برای شیعیان ولی الئه نام دیگر علی است.
درهم از کرمان که توسط شمس اشراق کشف شد
بر روی این سکه “ محمت“ (MHMT) چونان “ ولی الئه“ تعریف شده است. واژه ی ولی در اینجا به جای واژه پارسی میانه PTGM (رسول) آمده است. این صفت در سنت اسلامی با علی گره خورده است (1
اما قدیمی ترین سکه ای که نام علی بر روی آن ضرب شده سکه ای است از سال 745 که در مرو ضرب شد. بر روی سکه این عبارت دیده می شود: پیروان علی از کرمان (2
سکه الکرمانی بن علی
شبیه این سکه با نام علی از مرو سکه های دیگری نیز در خوزستان، رام هرمز، اصفهان، ری و استخر ضزب شده اند. فولکر پپ، سکه شناس آلمانی، ضرب این سکه ها با نام علی را در رابطه با یک شورش پیروان علی از کرمان علیه پیروان محمد در خراسان می داند. پیروان علی پس از تصرف مرو در این شهر سکه به نام علی ضرب کردند. به نقل از فولکر پپ:
در سال 128 عرب ها، کرمانی ها به شهر مرو حمله کردند و آن را به تصرف خود درآوردند.“ آنها در مرو به نام فرقه ی خود سکه های نقره ای کوبیدند : آل کرمانی بن علی. بدین ترتیب، همان گونه که خراسانی ها خود را “ آل محمد“ یعنی خویشاوندان مسیح ( محمد یعنی برگزیده ) فرجام شناختی درک می کردند، کرمانی ها نیز خود را چونان هواداران “ علی“ ( بن علی ) قلمداد می کردند. به سخن دیگر، کرمانی ها هوادار پنداشت و تعریف دیگری از عیسا مسیح بودند. در این جا فقط مسئله بر سر دو نوع طرح یا برداشت دینی است که می توان یکی را مسیح فرجام شناختی ( محمد ) و دیگری را مسیح غیر فرجام „شناختی ( علی ) در جهان بینی ایرانی طبقه بندی کرد (3
4 ) فولکر پپ، به سکه دیگری با نام „علی ،محمد / طیب“ (طیب= خوب) اشاره می کند:
سکه علی/ محمد طیب
فولکر پپ این گونه سکه علی / محمد طیب توضیح می دهد:
„یک سکه از باجنیس ( ؟) در این دوره منتشر شده که تاریخ آن 160 عرب ها است و به جای شعار نمایندگی مهدی ( خلافت المهدی ) این گونه بر آن حکاکی شده است: “ علی، محمد طیب ( خوب ) “ . این را چگونه باید درک کرد؟ آیا بدین معناست که جاکمیت توسط کسی اعمال می شده که هم به عنوان “ علی “ و هم به عنوان “ محمد “ شناخته شده بود؟ شاید در این شکل بتوان آن را فهمید: این می تواند یا مسیح ناکام کرمانی ها باشد و یا عیسای فرجام شناختی خراسانی ها“ (5به نقل از ریموند دکوین (Raymond Dequin ) ضرب این سکه نشانه یک توازن بین پیروان علی در جنوب ایران و پیروان محمد در شمال ایران بود: “ علی محمد – طیب“، به معنی توازن بین علی محمد رضایت بخش است، هر دو ( علی و محمد) با یک دیگر سازگار هستند. اخبار سنتی تاریخ شناسان اسلامی نیز اشاره کرد اند که علی و محمد خویشاوند بودند
Der vierte Schritt bestand im Ausgleich zwischen widerstreitenden Richtungen, in erster Linie zwischen der Vorstellung vom „Muḥammad” und der vom „ʿAlī”. Beide waren im iranischen Raum verankert. Die ʿAlī-Losung hat Popp im Süden geortet, in der Persis und im westlichen Bergland, die Muḥammad-Losung nördlich davon, … Zwischen diesen beiden Vorstellungen deutet nun die bereits oben erwähnte Prägung aus dem Jahr 160 (776 / 777) der Araber einen Ausgleich an: „ʿAlī Muḥammad ṭayyib” (“ʿAlī, Muḥammad, in Ordnung!”). Dies soll wohl heißen, dass die beiden Vorstellungen mit einander vereinbar sind. Dazu passt, dass ʿAlī und Muḥammad in der Traditionsliteratur als Verwandte gelten (6
بین سال های 817 تا 821 (دوران حکومت مأمون) سکه های در فارس، اصفهان، ری و سمرقند با نام های محمد رسول الئه، مامون، ال رضا (امام رضا ) علی بن موسا بن علی بن ابی طالب و وزیر مأمون ضرب شدند: (7
سکه مامون ( 818، سمرقند )
ترجمه عبارت عربی بر روی سکه دوران مامون به فارسی :
1 – ( محمد چونان پیامبر ) محمد رسول الئه
2 – المامون خلیفه الئه ( مامون ، نماینه ی خدا می شود
3 -فقط فرمان امیر ( نه امام ) یعنی الرضا به کار بسته می شود
4 -ولی عهد مسلمین ( نماینده ی پیمان آشتی خواهان )
5 -علی بن موسا / بن علی بن ابی طالب
6 -ذوالریاستین ( کسی که صاحب دو مقام است ، مدنی و نظامی
در سطر 5 “ علی بن موسا “ همان امام رضا ( امام هشتم شیعیان) است
به نقل از فولکر پپ سکه مامون این معنا را دارد: “ وجود یک تبار شناسی از اخلاف علی نشان می دهد که این تبار شناسی از خانواده محمد در این زمان دیگر شکل گرفته بود….هرکس تبار خاندان علی را بشناسد، تبار خاندان محمد به معنی ‚خاندان داود‘ را هم می شناسد„. (8
از طرف دیگر اگر برای اعراب علی و محمد در سکه های „الکرمانی بن علی“ و „علی ،محمد / طیب“ فقط یک تجسم (تصور ) بودند در سکه مامون آنها دیگر برای اعراب تصور و تجسم نیستند، بلکه هر دو به شخصیت های حقیقی ( تاریخی) تبدیل شده اند، بدین معنی که فرایند تصور به حقیقت بین ضرب سکه الکرمانی بن علی ( 745) تا ضرب سکه مامون ( 817 ) حدود 70 سال به طول انجامید.:
“ طرح های گذشته مسیح شناختی (مسیح فرجام شناختی“ „محمد“ و مسیح غیر فرجام شناختی „علی“ ) با تمام عناصر و شخصیت های غیر تاریخی – دینی اش به عناصر و افراد تاریخی تبدیل شده اند“. (9
برای اعراب ایرانی هر دو واژه ، محمد و علی ( ولی الئه) ، نام های دیگر برای مسیح بودند (وآژه محمد در سنگ نبشته های مسجد قبه صخره به معنی “ ستایش باد “ است که برای عرب ها به معنی „ستایش باد “ مسیح بود ). خدایی بودن علی برای شیعیان همان خدایی بودن مسیح برای مسیحیان است. در واقع برای عرب های ایرانی ( در کرمان ) علی مسیح بود. جنبش علی جنبش عرب های مسیحی ایرانی (و ایرانی های مسیحی ؟) بود.
اسناد حکمرانان عرب
چندین سند به زبان های سوری و یونانی از سال های ،705 724 ،775 و 818 در دست هستند که از حکمرانان عرب ، از محمد، ابوبکر ، عمر و عثمان، نام برده اند، اما به علی اشاره ای نکرده اند .
سند 705:
„محمد در سال 932 اسکندر ( سال سلوکیان ) به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد. بعد از معاویه پسرش یزید به مدت 3 سال حاکم بود، بعد از یزید اعراب یک سال رهبر نداشتند و بعد عبدالملک 21 سال حکومت کرد. بعد از عبدالملک پسرش به قدرت رسید. در این سند اسمی از علی برده نشده.
Ad ANNUM 705: Mhmt came upon the earth in 932 of Alexander, son of Philip the Macedonian (620-21); then he reigned 7 years. Then there reigned after him Abu Bakr for 2 years. And there reigned after him ‚Umur for 12 years. And there reigned after him ‚Uthman for 12 years, and they were without a leader during the war of Siffin (Seje) for 5 years. Thereafter Ma’wiya reigned for 20 years. And after him IzTd the son of Ma’wiya reigned for 3 years. {In margin: and after lzTd for one year they were without a leader} And after him ‚A bdiilmalik reigned for 21 years. And after him his son Walld . ( 10
:سند 724
„اختلاف نظر بین آنها بود سه ما قبل از اینکه محمد بیآید و محمد 10 سال حاکم بود، بعد ابوبکر 2 سال و 6 ماه، بعد عمر 10 سال و 3 ماه ، عثمان 12 سال حکمفرمایی کردند ، بعد 5 سال و 4 ماه اختلاف نظر بود وبعد معاویه 19 سال و 2 ماه خلافت کرد „
There was dissension between them,Three months before Muhammad came. And Muhammad lived ( another) ten Years, And Abu Bakr b. Abi Quhafa, 2 years , 6 months, And Umar b. al-Khattab, 10 years, 3 months, And Uthman b. Affan, 12 years, And dissension following Uthman, 5 years, 4 months, And Muawiya b. Abi Sufyan, 19 years, 2 months (11
در این سند هم از محمد، ابوبکر، عمر و معاویه نام برده شده ، اما از علی نه
:سند 775
„در سال هاجریون، زمانی که آنها سوریه را تصرف کردند، در سال 933 اسکندر ( سال سلوکیان )،با این این اسم ها به ترتیب :
محمد 10 سال، ابو بکر 1 سال ، عمر 12 سال، عثمان 12 سال، 5 سال بدون پادشاه، معاویه 20 سال ، یزید پسرش 3 سال، 9 سال بدون پادشاه، مروان 9 ماه، عبدالملک 21 سال، ولید پسرش 9 سال“:
The year of the Hagarenes and the time when they entered Syria and took control, :from the year 933 of Alexander, each name, as follows
، Muhammad: 10 years; Abu Bakr : 1 year ;Umar: 12 years;
Uthman: 12 years; No king: 5 years; Muawiya: 20 Years; Yazid, his son: 3 years ;No king: 9 months; Marwan: 9 months; Abd al-Malik: 21 years; Walid, ، his son: 9 years. (12
این سند که در سال 775 نوشته شده از ابوبکر، عمر ، عثمان و معاویه و … نام می برد، اما از علی نه
سند سال 818
(لیست شماره 26 حکمرانان ). این سند از سال 818 است و در دوران باسیل اول ( 867-886) ، پادشاه بیزانس، همراه با چند سند دیگر جمع آوری شد. این سند اشاره می کند به پادشاهی پوران دخت، دختر خسرو دوم پرویز، به انتقال قدرت از ساسانیان به اعراب در سال 13 سلطنت هراکلیوس ( 622)، به حکمرانی محمد (9 سال )، ابوبکر (3 سال )، عمر ( 12 سال)، عثمان (10 سال ) ، هرج و مرج (آنارشی ) 4 سال و معاویه ( Mabias ) 19 سال. این سند هم از علی نام نمی برد.
List no. 26 = the Sasanian rulers to „Boran, daughter of Khusrau. The rule of the Persians was transferred to the Saracens. In the year 6131 of the world and the thirteenth year of Heraclius there began the rule of the Saracens: Mou-ameth, 9 years; Aboubacharos, 3 years; Oumar, 12 years; Outhman, 10 years; anarchy and war, 4 years; Mabias, 19 years (13
رویدادنامه ﺩﻳﻮﻧﺴــﻴﻮﺱ ﺗــﻞ ﻣﺤــﺮﻩ ( Dionysius von Tell Mahre ، یا Zuqnin Chronicle ) از سال 775 به جنگ صفین اشاره می کند، اما این جنگ بین معاویه و عباس بود و نه بین معاویه و علی.
“ جنگ صفین بین معاویه و عباس اتفاق افتاد، خون زیادی از هر دو طرف ریخته شد. علیه عباس توطئه شد و او را کشتند. عباس در روز جمعه ،هنگامی که برای نماز خواندن زانو زد ، به قتل رسید. معاویه به تنهایی 21 سال حکومت کرد، به انضمام 5 سال جنگ داخلی “
AG 968: The battle of Siffin, between al-Abbas and Muawiya, took place. A great deal of blood was shed on both sides.
AG 973: Al Abbas was killed by his nobles in a conspiracy ; it was at the time of prayer on a friday , while he was kneeling down in prayer. Muawiya then held rule by himself for 21 years, including those five years of civil war and turmoil between himself and al-Abbas.(14
در جمع آوری قران نیز، آنطور که اخبار سنی گزارش داده اند، ابوبکر، عمر و عثمان شرکت داشتند، اما علی نه.
به نقل از اسلام شناس آلمانی کالیش شیعه نخست یک جنبش عرفانی ( گنوسیسم ) بود و علی یک انسان خدایی. علی در یک مبحث عرفانی – ایمانی شکل گرفت ، بدو ن آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد. علی مدت زمانی بعد ( در قرن 9) به فهرست سه خلیفه دیگر اضافه شد. به نظر می رسد که در مرحله اولیه پدیدار شدن اسلام نقشی برای علی تعیین نشده بود. حال این پرسش مطرح است که چگونه شیعه که علی را خدا می دانست و جنبش قرانی (سنی ها ) که خدای بودن مسیح را قبول نداشتند ( و همچنین خدایی بودن علی را ) به یک توافق رسیدند. برای رسیدن به این توافق می بایست شیعیان از خدایی بودن علی صرفنظر کنند و در عوض سنی ها قبول کردند در تاریخ “ رستگاری اسلام “ علی به پسر عمو ، به دادماد پیغمبر و به خلیفه چهارم برگزیده شود.
Sia ursprünglich Gnosis war und die Gestalt des Ali erst nachträglich mit den ersten drei Kalifen verbunden wurde, indem man aus dem Gottmenschen den Menschen Ali und diesem zum Vetter und Schwiegersohn des Propheten machte , denn setzt diese voraus, dass es kräfte gegeben haben muss, die ein solche Vereinbarung…. wollten . Die sunnitische Seite musste eine neue Figur in ihre Heilgeschichte einbauen, nämlich den Vetter und Schwiegersohn des Propheten. Die Sia musste ihre Gnosis aufgeben und und konnte in ihren Imamen allenfalls noch Propheten ähnliche Gestalten sehen. (15
———————————————————————–
فولکر پپ ،آغاز اسلام ، از اوگاریت به سامره، مترجم ب. بی نیاز( داریوش)، انتشارات فروغ 2014 -1
2 – C. Wurzel, The Coinage of the Revolutionaries in the Late Umayyad Period, ANS Museum, P. 187, No.30
3 -فولکر پپ ،آغاز اسلام ، از اوگاریت به سامره، ص 209
4 – https://www.academia.edu/24731160/1887,
Catalogue_des_monnaies_musulmanes de_la_BN_Khalifes_orientaux ( P. 161، Nr. 697)
5 – فولکر پپ ،آغاز اسلام ، از اوگاریت به سامره ص، 234
6 – Raymond Dequin، Frühe ʿAlī-Verehrung und die Schöpfung des abbasidischen Weltbilds. in :http://inarah.de/sammelbaende-und-artikel/inarah-band-6/dequin-fruehe-ʿali-verehrung-und-die-schoepfung-des-abbasidischen-weltbilds/
7 – https://uni-tuebingen.de/en/faculties/faculty-of-humanities/departments/aoi/oriental-and-islamic-studies/fint/muenze-des-monats/?fbclid=IwAR0uKlbp5Qu5IhQdoMZHWul1DkVepnH7-wFGS48dNyXjQHsaPqgrI_Es4IQ#c771258
8 – فولکر پپ ، آعاز اسلام، از اوگاریت به سامره، صفحه 253
9 – فولکر پپ، آغاز اسلام ، ص. 254 – 255
10 – Robert G. Hoyland, Seeing Islam as Others saw it. Princeton 1997, P. 394
11 – Andrew Palmer: the Seventh Century in the west- syrian Chornicles, 1993, P. 49 – 50
12 – Andrew Palmer: the Seventh Century in the west- syrian Chornicles, 1993, P. 51
13 – Eusebi Chronicorum Liber prior ، Robert G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It, P. 436
14- Andrew Palmer, The Seventh Century in the West-syrian Chronicles, Oxford, 1993, P. 59
15- Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793
نگاه قابل تاملی است. بسیار متشکرم از طرح این موضوع.